یکی از آشناهاست و کمک میخاد
ایشون ازدواج دوم کردن و شوهرشون گفتش یه هفته صیغه بمونیم بعدش عقد کنیم الانم ۸ سال گذشته هیچ خبری هم نیس بعضی وقتا بحثش پیش میاد ولی عمل نمیکنه
اخلاقای بدش هم بسیار شکاک طوری ک یبار بدون گفتن ایشون رفتن تا مغازه سر کوچه و شوهرش حرفای ناجوری زده در حدی ک بهش گفته بهت اعتماد ندارم عقدت نمیکنم و از اون موقع خانمی ک میشناسم کینه به دل گرفته
اون اقا خونه نداره و میگه بریم خونه مادرم زندگی کنیم واضح بگم انگار از این خانم میخاد به خانواده اش رسیدگی کنه توی این ۸ سال نزاشته خانمش بچه شو ببینه که از ازدواج اولشه میگه یبار تلفنی صحبت کردم بهم انگ زده ک بااونا در ارتباطی
بنظرتون باید چیکار کنه سوالی هم داشتین تااونجایی که اطلاع داشته باشم میگم بهتون