بدم میاد از خودم از زندگی از همه چیز اصلا نمیتونم خوشحال باشم ی حس بدی دارم حتی ناراحتیمم برای چند دیقه ست ی جور بدی بیخیال و بی انگیزه م بابام الان اومد خونه م همسایه ایم باهم دید رخت خواب ها ک بیدار شدیم پهنه هنوز هر چی از دهنش اومد بهم گفت کلی فوشم داد رفت 😭😭نمیدونم چ جوری بهتون بگم من انگار مرده متحرکم ی دیقه ناراحت میشم ولی بعدش دوباره حس تنفر و دل شکسته گی دارم ی بچه ۱۸ ماهه ام دارم از وقتی زایمان کردم خونه مون تو ی زیر زمین بود تک و تنها اصلا آسمونم نمیتونستم ببینم چ رنگیه هیچکسو نمی دیدم جایی نمیرفتم بچه مم همیشه خدا مریض بود فقط غصه میخوردم شوهرمم ک محبت نداره خداروشکر کم کم شدم این
تازه دو ماهه من تو شهر اومدم پیش بابام اینا حضوری هم نمیتونم جایی برم واس مشاوره آنلاین ک نمیشناسم هر روز دا م بدتر میشم وسواس شدید دارم یا کلا بی خیال تمیزی ام یا در حدی تمیز میکنم ک جونم در بیاد چرا اینجوری ام بابام کلی فوشم داد ولی هنوزم دلم نمیخاد خونه رو جمع کنم بدم میاد از خودم از همه چی
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
عزیزجان،خدا کمکت کنه.ببین خودت به خودت کمک کن ،راهی نداری.افسردگی یه چاهه که اگر خودت رو نکشی بیرون ازش ،تو سیاهیش گم میشی.خداروشکر یه بچه ی کوچیک داری،مطمئن باش نیازهای اون تو رو نجات میده.ما هممون این دوران تاریک رو گذروندیم.من الان راه نجاتم رو بهت میگم،همت کن،انجام بده،ان شاالله خدا درهای نور به روت باز کنه.حوصله کن،هر وقت از شبانه روز حال داشتی اذان و اقامه تو خونه بگو.لازم نیست وضو داشته باشی یا تو حالت خاصی باشی،تو رختخواب،در حال ظرف شستن،بچه غذا دادن،سعی کن صدات یه ذره شنیده بشه،تنها بودی بلند بگو.یه صلوات بفرست ،یه استغفرالله بگو،دوباره یه صلوات.هرچندتا حوصله ت کشید،هر وقت،حتی توی خیابون،زیر لب،نصفه شب بلند میشی،بخدا هیچچچچ خرجی نداره،اما دروازه ی نوره.اصلنم لازم استغفارت برای گناه خاصی باشه،فقط فقط راه بین قلب تو و خداونده.هم جو خونه ت آروم میشه،هم نور الهی به قلبت میتابه.من حتی کار خونه هم داشته باشم،حال ندارم یا بچه م اذیت میکنه اینا رو میگم ،به دل آروم،تا شب همه ی کارام مرتب میشه.بی منت،چون خدا خودش ردیفشون میکنه.سهل انگاری نکن،نگو اینجور ،اونجور،فقط این دوتا کار رو بکن کم کم حالت میزون میشه به کارای مورد علاقه ت میرسی
عزیزجان،خدا کمکت کنه.ببین خودت به خودت کمک کن ،راهی نداری.افسردگی یه چاهه که اگر خودت رو نکشی بیرون ...
اگه من بتونم نماز بخونم صد در صد حالم خیلی خوب میشه قبلنا ک با خدا حرف میزدم حس خیلی خوبی داشتم ولی وسواس دارم نمیتونم غسل جنابت مو انجام بدم نماز بخونم وقتی میرم حموم ک غسل کنم اینقدر زیر آب می مونم میگم بزار همه جام خیس بشه غسلم قبول شه همش دست و سر و صورتم رو میشورم بازم حس نجاست دارم میگم غسلم نشد
شوهرت درک داره ؟؟؟من ی وقتایی کلا لال میشم نمیتونم حرف بزنم بدم میاد حرف زدن بعد ک حرفم میزنم ب شوهر ...
متاسفانه آقایون حال ما رو درک نمیکنن،از صبح منتظریم شب بشه بیان خونه ،انگار به اومدنشون امید خاصی داریم،ولی شب که میان کلا امید ادم نا امید میشه،چون نمیتونن مرهم باشن.
اگه من بتونم نماز بخونم صد در صد حالم خیلی خوب میشه قبلنا ک با خدا حرف میزدم حس خیلی خوبی داشتم ولی ...
خداروشکر که اعتقادات مذهبی دارین،همین یعنی پشتت به خدا گرمه.شما این دوتا کار رو که من گفتم انجام بده،استرس غسل و نماز هم نداشته باش،خودت رو سرزنش نکن،بخدا کم کم درست میشه،استغفار کردن رو بزرگان دین خیلی تاکید کردن،صلوات هم که دعای مستجابه،شما استغفارت رو بزار بین دوتا صلوات،مستقیم مستحاب میشه.ببین،مشاور رفتن خیلی خوبه،ولی وقتی دست و پای آدم بسته س،هم بچه داری نمیتونی بری،هم پای دلت راه نمیاد باهات،خوب نمیشه هیچ کاری نکنی که،حیف جوونیت نیست....بخدا منم روزای شما رو داشتم بعد از زایمانم،تازه من بهم سر میزدن و هوامو داشتن،اما دنیام تاریک بود،دیگه روم نمیشد با کسی درد و دل کنم،چون فکر میکردم خستشون کردم،بخدا خدا خودش نجاتم داد،الانم دوباره باردارم،استرس بعد زایمان رو دارم،فقط با همین دوتا کار خودم رو آروم میکنم و واقعا به آرامش میرسم.شما مشاور هم بری بهت راهکار میده،خوب باید عمل کنی بهشون دیگه،معجزه که نمیکنه.فعلا خودت به خودت کمک کن،شرایطت مهیا شد مشاور هم برو کمک بگیر.تلفنی یا خانه ی بهداشت،یا اگر هزینه میتونی بدی برو مشاور بیرون.بهرحال از یه جا شروع کن.اول برو سمت خدا،بدون خجالت،بدون عذاب وجدان،نمازت هم درست میشه،غسل هم حل میشه،اینا همه ش وسوسه ی شیطون لعنت شده س،وگرنه غسل انقدر حساسیت نمیخواد که،فکر کن تو کویر زندگی میکنی،یه بطری آب داری،خودتو بشور بره دیگه.مطمین باش خدا ارحم الراحمینه مخصوصا برلی وسواس بیجا.به بچه ت فکر کن،ما باید دنیای خوبی براشون درست کنیم،زندگی به حد کافی سخت هست،باید مادرهایی با قلب آروم داشته باشن که اونا هم در آرامش بزرگ بشن.آرامش هم با پول و این چیزا بدست نمیاد ،اونا لازمه، ولی اصل آرامش باید از درون خود آدم بجوشه.برات دعا میکنم،ان شاالله خدای مهربان کمکت کنه،هیچ کس مونس نیست،فقط و فقط خدا