با شوهرم رفته بودیم خونه مادرم اینا پدرم داشت شیرینی میخورد مادرم بهش گفت شام خوردی فشارت میره بالا( کلا مادرم همش به خوردنش گیر میده و همش نگاه میکنه) بابام برگشت گفت مگه نون تو رو میخورم تو همش چشمت به لقمه های منه هیچی دیگه دعوا شد صدبار گفتم مادر من بهش گیر نده به جهنم فشارش میره بالا میبینی ناراحت میشه نگو دیگه آبرومو جلوی شوهرم بردن حالم بهم میخوره برم خونه مادرم همش در حال غر زدن و حرص کشیدنه دیروز میگه خواهرت چرا به شوهرش و مادرشوهرش این همه داره خدمت میکنه اونا چیکار کردن مگه بهش میگم آخه مادر من به ما چه خواهرم خودش میدونه بالغه عقلم داره بزار خودش تصمیم بگیره دریاره زندگیش میگه نه چرا دختر بزرگ کردم این همه غمشو خوردم رفته چسبیده به اونا به خدا دیوونم کردن خانوادم خانواده انقدر سمی آخه😭😭😭😭
خدایا قربونت برم نگذار هیچ آرزویی آرزو بمونه آرزوی همه رو برآورده کن میدونم که میتونی و منتظرم که این کاررو بکنی میدونی تو دلم چیا میگذره🙏🙏
مادر منم به شوهر خواهرم خوب نیست همش میگم رو مغزم افتاده میگم مادر من هر چه قدرم بد باشه دخترت دوسش ...
این مامان من همش میگ از شوهرت بدم میاد فلان خب الان چ میشه کرد باید به مرور خودمونوتغییر بدیم شوهر بدم باشه ببینه اونم بالاخره یه تکونی میخوره هرکسی بنظرم قلق داره من ک واقعا میترسم جواب تلفن ننمو بدم بس ک عیب میگیره الکی حرف میزنه
شوهرم دیگه عادت کرده ولی من دیگه اعصابام نمیکشه به خدا مریض شدم همش به فکرشونم الانم مادرم گیر داده به خواهرم چرا داری خودتو فدای شوهرت میکنی خواهرمم میگه چیکار کنم عین تو همش جنگ و دعوا داشته باشم یا طلاق بگیرم بعد رفتن شماها سربار کی بشم 😭😭😭😭
خدایا قربونت برم نگذار هیچ آرزویی آرزو بمونه آرزوی همه رو برآورده کن میدونم که میتونی و منتظرم که این کاررو بکنی میدونی تو دلم چیا میگذره🙏🙏
چقدرمنی دختر،عین مامان بابای من باورمیکنی به خاطرهمیناقطع ارتباط کردم
کلا نمیری خونشون؟ عذاب وجدان نمیگیری؟ من کم تر کنم دیدارمو عذاب وجدان منو میکشه یا امروز میخواستم برم کمک کنم تو خونه تکونی از ناراحتی نرفتم الان دارم میترکم که چرا نرفتم فردا این مادر رو نداری حسرتاش میمونه رو دلت😭😭😭😭
خدایا قربونت برم نگذار هیچ آرزویی آرزو بمونه آرزوی همه رو برآورده کن میدونم که میتونی و منتظرم که این کاررو بکنی میدونی تو دلم چیا میگذره🙏🙏
شوهرم دیگه عادت کرده ولی من دیگه اعصابام نمیکشه به خدا مریض شدم همش به فکرشونم الانم مادرم گیر داده ...
دقیقا پارسال این موقع ها من قهر خونه بابام بودم.مادرم چیزی از بدی درحقم کم نذاشت هروزم حرفش این بود شوهرت زنگ زد ج ندی بگو تا نیومدی ۳بار دستو پای بابامو نبوسیدی نمیام .منم میگفتم اره خیلی با من خوبی ک برنگردم خونم تازه خودش منو آورد بدترین رفتار هارو باهام میکرد .از این رفتار های مشابه مامانت هم زیاد داشته .همیشه هم لقمه های بابامو میشماره
نگران نباش مادر منم به همه چی گیر میده حتی به خواب و بیدار شدن شوهرم تو خونه خودمون..تا چه برسه به ...
مادر من فقط در حال حرص خوردنه و فکر و خیال کردن یه پاشو نمیزاره از خونه بره بیرون وسایل مورد نیازشو بگیره من بدبخت میگیرم میبرم براش بهشم میگم بریم دکتر یا روانشناس میگه مگه من دیوونم
خدایا قربونت برم نگذار هیچ آرزویی آرزو بمونه آرزوی همه رو برآورده کن میدونم که میتونی و منتظرم که این کاررو بکنی میدونی تو دلم چیا میگذره🙏🙏
این مامان من همش میگ از شوهرت بدم میاد فلان خب الان چ میشه کرد باید به مرور خودمونوتغییر بدیم شوهر ب ...
مادر منم با شوهر خواهرم خوب نیست میگه ازش خوشم نمیاد نباید خواهرت کوتاه بیاد جلوش باید روش وایسته پر روعه شوهرش میگم باشه قبول میکنم پرروعه ولی چه میشه کرد جنگ و دعوا کنه باهشا؟ یا طلاق بگیره بیاد خواهرمم میگه شوهرمه چیکار کنم مجبورم به خدا موندم وسط یعنی دیوونم کردن حالم از خانواده بهم میخوره شمارشون میفته رو گوشیم استرس میگیرم
خدایا قربونت برم نگذار هیچ آرزویی آرزو بمونه آرزوی همه رو برآورده کن میدونم که میتونی و منتظرم که این کاررو بکنی میدونی تو دلم چیا میگذره🙏🙏
دقیقا پارسال این موقع ها من قهر خونه بابام بودم.مادرم چیزی از بدی درحقم کم نذاشت هروزم حرفش این بود ...
به خدا دیوونه شدم دیگه نمیگم پدرم بی گناهه ولی چه میسه کرد گیر نده بهش دعوا نمیشه برادرم سالی یه بار میره خونشون( شهر دوره) داشت یه روز تخم مرغ درست میکرد رب زده بود یکم آب ریخته بود توش مادرم اومد دید رب زیاده یه قشقرقی به پا شد هااا برادرم گفت سالی یه بار میام خونه اتون چشم خوردن منو ندارید به خدا مونده بودم وسط بابامم میگه همیشه اینطثریی به تو چه چه قدر رب میزنه به خدا رب میبینم حالم بهم میخوره همشم چشمش به لقمه های بابامه خودش میگه چیکار کنم چشمامو ببندم😭😭😭
خدایا قربونت برم نگذار هیچ آرزویی آرزو بمونه آرزوی همه رو برآورده کن میدونم که میتونی و منتظرم که این کاررو بکنی میدونی تو دلم چیا میگذره🙏🙏
به خدا دیوونه شدم دیگه نمیگم پدرم بی گناهه ولی چه میسه کرد گیر نده بهش دعوا نمیشه برادرم سالی یه بار ...
کاریشش نمیشه کرد .نه دل قطع ارتباطو داریم ن تحمل رفت و آمد .بخدا دختر ک بودیم عید سیزده بدر عروسی و....هر جشن و شادی ک بود ب ما زهر مار میکرد مامانم یعنی گریمونو درمیآورد الآنم ک متاهل شدیم بازم تقریبا همونه .الآنم ک میریم خونشون تقریبا خرید میکنیم برای شام میوه ک یوقت منت مزارع.