از دست مادرشوهر نفهمم خسته شدم دلم میخواد بزنمش خستم کرده کاری کرده بین منو شوهرم هرروز دعواس هرروز هم بلند میشه میاد خونمون همش بهم متلک میگه.چیکار کنم با این دیوانه شدم دیکه....
به شوهرت بگو خسته شدم نمیتونی جلوی مادرتو بگیری منو و زندگیتو از دست میدی
منم نمیتونم ننه تو تحمل کنم اومد میرم خونه بابام تا بره😣😣
بهترین دیالوگی که توی عمرم شنیدم:امروز می خواهم به مصاف تزویر بروم که بدترین آفت دین است. تزویر با لباس دیانت و تقوی به میدان می آید. تزویر سکه ای است دورو، که بر یک رویش نام خدا و بر روی دیگرش نقش ابلیس است. عوام خدایش را می بینند و اهل معرفت ابلیسش. و چه خون دلها خورد علی از دست این جماعت سر به سجود آیه خوان و به ظاهر متدین...💔
وای بچه های برادر شوهر من هر شب بدون استثنا میان اینجا.مامانشون یکم شعور نداره که بخاد بگه اینا یه تازه عروس دوماد هستن چرا هر روز بچمو بفرسم بره بچشو نگه داره بگه زشته هر روز نباید بری