سهلام
دوستان من اومدم شمال تا بینیم رو عمل کنم
پنجشنبه هم عمل کردم شمال، خودم ساکن جنوبم
به دلایل غیرمنتظره ای همسرم باید برمیگشت جنوب و من تنها موندم خونه ی مادرشوهرم اینا...!
خونه ی مادرم ایناهم شماله ولی یه استان شمالی دیگه! (حدودا بیشتراز ۶ساعت فاصله ست)
مجبورم چند روز بمونم تا آتل بینیم رو بردارم بعدش برم خونه ی مادرم.
تو این چند روز مادرشوهرم عین پروانه دورم میگرده مراقبمه...
پشت سرهم آب هویج ، آب کرفس و چیزای دیگه آماده میکنه
امروز صبح زود رفت دکتر (قبلا شیمی درمانی شده خداروشکر خوبه ولی هرچندماه برای چکاپ باید بره)، وقتی از دکتر اومد دیدم هویج خریده، سرییییع هنوز لباسش رو عوض نکرده با اینکه عجله داشت بره کلاس قرآن ،رفت برام آب هویج گرفت.
صبحم قبل از رفتنش برام سوپ درست کرد...
خیلی تشکر میکنم ولی اهل زبون ریختن نیستم یعنی بلد نیستم.
چقدر تو مهربونی آخه زن...
دعا میکنم هیچوقت اون بیماری کوفتی برنگرده و همیشه چکاپ هات سالم باشه