وای عزیزم چقدر بهت سخت گذشته
از ته دلم برات شفایه کامل روحت رو میخوام از خدا
میفهمم چی میگی ولی بخدا دست خودم نیست خیلی بده خیلی شوهرم مرد خوبیه ولی من داغون شدم سوختم له شدم
پارسال یه اتفاقایی افتاد تو زندگیم و یه اشتباهاتی کردم که نباید میکردم
از این خسته بودم که این چه کاری بود که هم این دنیام رو تا حدودی ازم گرفت و اون دنیامم نشونه گرفته که ازم بگیره عذاب وجدان شدید حال بد
اخلاقایی که شاید زیاد بدنیستن ولی من زود بیزار میشم متنفر میشم...
هی میگم خدایا آخرشم به جرم ناشکری عاقبتم رو نسوزه...
ولی دلم میخواد برا همیشه این حسا رو فراموش کنم دیگه تموم بشه
که خیلی خیلی کمتر شده شکر خدا
فقط از خدا دور میشم قاطی میکنم