چي بگم باکسي که فقط به زور دارم تحمل ميکنم فوش که ميده هرچي از دهنش درمياد ميگه به خانواده ام و فاميلامون توهين ميکنه به مادرم بي احترامي ميکنه سرکار نميره تنبله اگه هم بره تازه ساعت ?? بيدار ميشه اگه به قول خودش کارخانه ميره تو پول نون خوردنمون مونديم خودشو ميره با ساندويج بيرون سير ميکنه ما بايد خودمون با نون پنير يا عدسي يا سيب زميني آبپز تخمه مرغ سير کنيم مستاجرام تو يه خونه ?? متري اونم دور تا دور جهاز سيسموني گرفته جا نيس دخترم تکون بخوره به غير از يک سال باخانواده اش زندگي کردم سال اول زندگي به بهونه اينکه قرار برام خونه بساز الکي نگه ام داشت خواهرشم ازدواج کرده ولي خونه مادرش زندگي ميکنه کلا با شوهرش من آنقدر اذيت ميکرد يه دفعه منو از خونه انداختن بيرون اونموقع ها حالا الانم خوش زده به تنبلي نميره سرکار ميگه بايد بياي با خانواده ام زنگي کني يا بزاري برو هميني که هست ميخواي بخوا ميخواي نخواه انقدر از اين خسته ام که نا ندارم با مادرم صحبت کنم