خانم مارچ داخل زنان کوچک رو یادته؟
زن خیلی ارومی بود
یه روز به جو( جوزفین، دخترش که عصبی و زودجوش بود) گفت که منم مثل تو هر روز تقریبا عصبانی میشم
اما یاد گرفتم وقتی عصبانی میشم لبام رو بهم بفشرم و حرف بد و تلخی نزنم
میگفت اینقدر اینکارو کردم که گاهی اوقات در خلوت خودم از حرف زشتی که میخواستم موقع عصبانیت بزنم شرمنده یا اندوهگین میشم...
:)