زردی گرفته ومن کلی فشار رومه دستگاه گرفتیم گذاشتیم تو دستگاه بعد مادرشوهرم خیلی حرف میزنع و نظر و عقیده میده انگار علامه دهر
رو اعصاب کلا
از طرفی،شوهرم فقط حرف اونو قبول داره
میخواستم مامانش امروز بیاد یه سر اینجا اصلا سرم حرف های اونو نمیکشید واسه همینم تلفنمو خاموش کردم
بعدش بچه ام بی قراری میکرد نمی رقت زیر دستگاه زنگ زدم شوهرم آرومم کنه
در آمده میگه حالا زنگ میزنم مامانم بیاد اونجا منم داد کشیدم گفتن لازم نکرده و قطع کردم
حالا اومده شاکی که اگه یبار دیگه اینکار رو بکنی فلان میکنم و بیسار میکنم
تقصیر منه یا اون؟؟