2777
2789

جاریم یه دختر داره که ۱۶ سالشه با یه پسر ۱۹ بیست ساله دوست بوده و وقتی پسره میاد خاستگاری خانواده دختره مخالفت می‌کنن بعد کلی اومدن و رفتن ‌و تهدیدای دختره بالاخره راضی میشن اما فقط به محرمیت و الان به هم محرمن ولی قرار شده تا درس دختره تموم نشده و پسره هم کار و بار درست حسابی پیدا نکرده ازدواج نکنن و برادر شوهرم خیلی تو رفت و آمد این دو نفر حساسه و جز دو سه بار دیگه خونه همدیگه نخوابیدنو اجازه ندارن تنها برن بیرون مگه به اصرار و واضح میگه که نباید رابطه داشته باشن،دو سه روز پیش بود که من دعوتشون کردم خونه موقع رفتن تعارف زدم که شب بمونن اون دوتا گفتن میمونن و عجیبه که برادرشوهرم قبول کرد و شب موندن و تو یکی از اتاقا خوابیدن ساعت ۲ اینا بود که بلند شدم برم دستشویی دیدم از اتاق صدای گریه دختر جاریم میاد نمی‌دونستم درست متوجه شدم یا نه ولی انگار صدای رابطه هم بود پسره هم می‌گفت خفه شو دیگه خیلی توجه نکردم گفتم شاید دعواشون شده و من اشتباه فهمیدم رفتم خوابیدم صبح بیدار شدم دیدم نیستن یکم بعد زنگ زدن پسره گفت ببخشید رویا شنبه امتحان داشت ما سریع رفتیم که یه درسش برسه بعد که با جاریم حرف زدم گفت کلی هم دخترش اصرار کرد که یه شبم خونه اونا بموننو از اونجا صبحش مدرسه شو رفته و سره اینم باباش کلی دعواش کرده و گفته که آخرین باری بود که که اجازه دادم شب اونجا بمونی 

الان من با این جریانات نمی‌دونم باید چکار کنم؟ اصلا باید کاری کنم؟

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

اخرش نفهمیدم گریه برای چی بود؟

باباش خودش اجازه داده بود چرا بعد چپ کرد روشون؟؟

@Fee_accessorryبه زودی افتتاحش میکنم با فالو کردنت به رشد پیج کوچولوم خیلی کمک میکنی دوسته من❤️۲۶/بهمن ماه/ ۱۴۰۳___بالاخره افتتاحش کردم۲۸/بهمن ماه/۱۴۰۳____امید به خدا تیکر بعدی ۵۰۰ تا فالوور گرفته باشم🥹

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792