یکی از فامیلای همسرم با مادرشوهرم مدت‌ها بود که قهر کرده بود،اصلاً هم شماره منو نداشت،بعد از مدتی شماره منو گیر آورد و بهم زنگ زد شروع کرد به بد و بیراه گفتن از مادرشوهرم. الان رفته با همون آشتی کرده. آدم داره جلوی اون از من بد و بیراه میگه و می‌خنده. اعصابم خورد شده. آخه وقتی زنگ زد خیلی گریه می‌کرد لم براش می‌سوخت
حالا الان چند تا دروغ برعلیه من گفته و آشتی کرده
مادرشوهرت بد و بیراه گفت؟
بیکارتر از این دوبهم زن ها نیست به چه میرسه مثلا اه اه
تجربه شد برات کشی خواست غیبت کنه پیشت جلوشو بگیری
من مذهبی نیستم
ولی وقتی داشتی از شنیدن غیبتاش لذت میبردی باید فکرشو میکردی کسی که راحت پشت یکی دیگه غیبت و دوبه هم زنی میکنه پشت توهم همین کارو میکنه
که باهم دوست بشن و میونشون خوب بشه
و این وسط من آدم بده شدم
از دست خودت پر بغض باش
یه اشنا یا فامیل دور عملا از مادرشوهرت مهم تر نیست
اگه دشمن مادرشوهرتم هستی باید میگفتی فلانی ایشون مادرهمسرمه درست نیست جلوی من ازش بد بگی، من دلم نمیخواد چنین چیزیو بشنوم،مشکلاتتو با خودش حل کن
نه اینکه بشینی پای حرفش و دم به دمش بدی
چند روز پیش خانومه تماس گرفت گفت کار مهمی دارم، منم گفتم الان نمیتونم باهات صحبت کنم تماس می‌گیرم ،گفت حتماً تماس بگیر،تا اینکه دیشب بهش زنگ زدم گفتم بله بفرمایید یهو شوهرش برگشت گفت دیگه هیچ وقت به خانم من زنگ نزن ،خانم منو عصبانی کردی،نگو اینا رفته بودن خونه مادرشوهرم اینا صدای منو گذاشته بودن رو آیفون منم گفتم خانمتون گفته تماس بگیر من کاری با شما ندارم.
