تو زمینه مستاجری نه ... اما در کل حالت رو درک میکنم
اینکه آدم با اتفاقی که دوست نداره مواجه بشه و وقت گیر و اذیت کننده باشه
من اینجا گریه کردم:
بنا اومد که سرویس بهداشتیمون رو بزرگتر کنه
یه حالتِ دیوارِ کوتاهِ جدا کننده م بین دسشویی و روشویی بود اونو برداره.گفتم کثیف کاری نداره؟
گفت نعععع اصلا
دیوار رو برمیدارم و شکستگی سرامیک ها رو درست میکنم
مام فقط پرِ فرش رو دادیم بالا
آغا اینا مشغول به کار شدن
دریل؛ پیکور ؛ چکش، تق توق
یهو صدای گورووومب بلند شد که دیوار ریخت و کلِ خوووونه زندگیم شد خاااک
انگار طوفان شده باشه
دو دستی زدم توی سرم و رفتم توی حیاط به گریه
فکرش رو بکن ؛ هیییچ وسیله ای جمع نکردم چون گفت کثیف کاری ندارت
اما حتی تمام وسایل اشپزخدنه زیر خاک شد
گفت بنا قبلی خیلی دیوار رومحکم درست کرده بوده و کار سخت شده