همسرم دانشجوی ارشده ،با یکی از همکلاسی هاش خیلی راحت چت میکنن البته در رابطه با درس ها ولی چند بار هم اون خانوم رو از دانشگاه تا محل کارشون رسوندن که در این رابطه به من چیزی نگفت ،من خودم متوجه شدم و ناراحتی خودم رو نشون دادم و همسرم هم خیلی اطمینان داد که هیچ چیزی بینشون نیست و فقط چون هوا تاریک بوده ایشون رو رسوندن،کلا خیلی حس بدی به این موضوع دارم ،به نظرتون حسم اشتباهه؟اینم بگم که زندگیه خوبی دارم خدا رو شکر ولی اینقدر این روزها خیانت زیاد شده که واقعا میترسم
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
تو پست اولت گفتی همسرت همکلاسیشو تا محل کارش رسونده.بعد گفتی همسرت گفته چون هوا تاریک بوده سوارش کردم.یه سوال؟مگه خانم کجا کار میکنه که 6 به بعد میره سر کار؟
نه از ترس اینکه ابروش تو دانشگاه بره کوتاه میاد تا همکلاسیاش بوی نبرن
والا جديدا دخترا افتخار ميكنن كه چقدر جذابيت داريم كه طرف با وجود زن و بچه عاشق من شده و دست از سرم بر نميداره ،،ديگه كرم ريزي ها و مظلوم بازيا و عشوه ها خودشو كه تعريف نميكنه كه
هميشه مثبت انديشم،دلم مي خواد بهشما بگم اشكالي نداره و فقط يه رابطه دو تا همكلاسه ولي من دانشجوي دكترام يه همكلاس اقا دارم كه اتفاقا متاهله و دو تا بچه داره .ظاهر موجه ولي خيلي بيش از اندازه و لزوم با دختر ها نزديكه.
تقریبا تو مسیر محل کار شوهرمه و چون بعد از دانشگاه میره سر کار ایشون رو هم رسونده
ببین دختری که تنها تنها میره میتمرگه تو ماشین یه مرد زن دار ج ن ده است....شک نکن...از مجردا ناامید شده پاچه متاهلا رو گرفته یه اینجور موردی توزندگی من هم پیش اومد دختره ی هرزه زنگ میزد بیا منو بگیر آخ دارم میمیرم کجایی؟؟😐