ما ی حیاط پشتی داریم که انگار بیابونه
بعد من دخترم خیلی برنج اینا میریزه حیفم میاد بریزم بیرون ملافه رو میتکونم پشت ساختمون
که تابستون همسایه پایین اومد گفت پنجره بازه اشغال میاد تو منم دیگه این کارو نکردم میخاستم ملافه بتکونم گفتم الان که پنجره باز نیست بزار از همینجا بتکونم
بعد زودی اومده تو گروه ساختومنو نوشته که لب پنجره ما کثیف میشه
بابا مگه چیه من لب پنجره برنج میریختم از ترس این خانوم نمیریزم
من فکر نمی‌کردم این خانوم به لب پنجرشم حساس باشه گفتم الان پنجره بستس چیزی نمیره تو
رفتم ازش معذرت خواستم
ولی ناراحت شدم از این که تو گروه گفته
كار درستي نيست همسايه طبقه بالاي ماهم اينكارو ميكنه ميريزه تو تراسمون اعصابمو بهم ريخته
خوب درست میگه همسایه..کار جالبی نیست..جاری منم هر غذایی اضافه میاد میریزه برای مثلا پرنده ها بعدش پایین جلوی ساختمون پر آشغال میشه..همه بد نگاه میکنن
نه عزیزم کار درست نیست ولی میتونست خصوصی بگه
کار درستی نیست برنجارو جمع کن ببر پارک بریز برای کبوترا
معلومه دختر باادبی هستید که عذرخواهی کردید
اصلا حس بدی دارم حس میکنم آبروم تو ساختمون رفته
اه
بله کاش به خودتون میگفت..کار ایشونم بد بوده..ولی چه خوبه که شما رفتین عذرخواهی کردین..ما به جاری میگیم بهشون برمیخوره و طلبکاره و کلا دعوا داره.فکر میکنه اون کار خوب و پسندیده میکنه و ما آدم بده هستیم..در صورتیکه کوچه رو کثیف کرده..بقیه هم که از جلوی ساختمون رد میشن میان آشغال خوراکی و کاغذ و هرچی باشه میندازن جلوی ساختمون،چون میگن خوب اینا که میریزن خودشون بزار ماهم بریزیم😐
اره شاید کاش نمیریختم
اونقدر فکرم مشغول میشه کسی ازم ناراحت باشه
خیلی خود خوری میکنم از وقتی پیامشو تو گروه دیدم کلی ناراحت شدم
