۲/۵خوابگاه بودم دگ تموم کردم امروز برگشتم خونه ،محیط خونه برام عذاب آوره ،از پدر و مادرم خوشم نمیاد غیر قابل تحملن برام ،مامانم انگار من هنوز ۵سالمه لباس پوشیدم کلاه گذاشتم کلاه کاپشن هم روش افتاده دنبالم که شال رو بزار میگم ولم کن شاله رو گرفته دستش آورده بکن سرت ،خورشت مثلا برای ورود من درست کرده بعد برای شام پر کردش آب طعم اب مبداد میگم مزه نداره بعد میگه تو نمیفهمی ب این خوشمزه ای !!!میخواستم بارونی بخرم برگشته میگه مگه بارون میاد که بارونی میخوای !بوت میخواستم بخرم میگه مگه کجا میخوای بری که بوت میخوای!بابام هر سی ثانیه یکبار صدا میزنم که بیا این کارو بکن برا من فلان چیزو بیار ،سر سفره بلندت میکنه که بری براش فلفل بیاری که با غذاش بخوره دایم در حال دعوا و داد و بیدادن ،میام تو اتاق مامانم دنبالم میاد یه چرخ الکی میزنه در رو باز میزاره چراغ رو خاموش میکنه میره ،بخاری رو زیاد نمیکنن دارم میلرزم میگه گاز کم مصرف کنیم ب بقیه برسه !!!
هنوز کار پیدا نکردم بگید چجوری تحمل کنم اگه پول داشتم یک دقیقه اینجا نمیموندم
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
شال پوشیدن رو حق دارهحجابت رو رعایت کن بعدا خودت پشیمون میشی
خودم حجاب رعایت میکنم کلاه گذاشته بودم اصلا چیزی معلوم نبود این مامان من پنجاه سال پیش زندگی میکنه ، من یادمه بچه بودم دوست داشتم شال و کلاه بپوشم بعد قیامت ب پا میکرد که زیر شال و کلاه باید روسری بپوشی!!!!حتی اگر یک تار موت هم معلوم نباشه باید این روسری سرت باشه