شوهرم واسم چیزای مقوی بگیره بیاره، شبا قبل از خواب با اون همه ضعف پا و کمر دردی که دارم ماساژم بده ، باهام حرف بزنه ، دستمو بگیره بخوابیم
همیشه وقتی پریود میشم میگه ای وای چه بدشانسی چرا امشب شدی، چرا امروز که من حسم واسه رابطه این همه بالاست شدی ، چرا امشب که تولد منه شدی حالا و ... حرفای این مدلی
طوری که توی این یک سال که ازدواج کردیم هربار پریودشدم و بهش گفتم ری اکشن خوبی ندیدم
ماهه قبل مسافرت بودیم اصلا استرس داشتم بهش بگم پریود شدم .
هربار پریود میشم به هر نحوی شده خودشو ارضا میکنه حالا با راه های دیگه حتی خیلی خیلی ببخشید رابطه ی کامل ، میگه مهم نیست پریودی من رابطه میخوام
دیشبم تازه پریود شده بودم پاهام ضعف شدییید داشت
گفت ای واای من دیشبم از خستگی خوابم برد ارضا نشده بودم چرا امشب شدی اخه
نصف شبم بیدار شد کارشو کرد البته نذاشتم دخول کامل باشه گفتم شرایطشو ندارم خونریزیم زیاده
از راهه دیگه ارضا شد و خوابید
منم از ضعف پاهام و دل درد و کمر درد تا صبح توی خواب و بیداری و ناله بودم