خرداد تولدم بود باردار بودم همسرم با داداشش یه بحثی کرده بودن و عصبی بود و کلا تولد من حتی تبریک هم نگفت و من اصلا ب روش نیورذم و گذاشتم ب حساب حال روحیش بده و عصبیه…
گذشت و دقیقا شب بغذ از تولدم با دوستاش رفتن باغ و جشن و خوش گذرونی ساعت ۳ اومد خونه(با اینک بره با دوستاش اوکی ام میشناسم همشونو)
ولی انقدر دلم شکست بخاطر بارداریم هم همش خونه بودم حال روحیم دااااغوووون بود تا ده روز تو خلوت فقط اشک ریختم و غصه خوردم
ماه بعدش زایمان کردم واسم یه پلاک طلا گرفت فک کنم ۵۰ ۶۰ تومن…
اخر هفته تولدشه بنظرتون واسش کاری کنم یا ن؟یاد اون روزا میفتم ک باردار بودم چقدر دلمو شکست حتی نگف خیلی وقته تو خونه ای بیا حداقل شام ببرمت بیرون یا هرچیز دیگه ای…
واقعا میریزم ب هم
اگ باردار نبودم و حال روحی و هورمونیم خراب نبود شاید انقدر ب دل نمیگرفتم
بنظرتون چیکار کنم