از دانشگاه داشتم برمیگشتم چادر هم داشتم سوار تاکسی شدم یه پیرمرد خوش خنده بود باهام حرف زد منم مودبانه جواب دادم متاسفانه سن و اسمم که پرسید راستش رو گفتم .خب گفتم جای پدربزرگم دیگه بعد آخر که میخواستم پیاده شم گفت خیلی شما مودب و خوش برخوردید دوست دارم دوستی مثل شما داشته باشم کاش بازم ببینمت 😑🥶ازم شماره خواست منم رودروایسی موندم ولی شماره خودم رو گفتم وای به جای رقم آخرم یه چیز دیگه گفتم مثلا به جای 2 گفتم 1🤕
تروخدا بگید الان چی میشه منظورش چی بوده ؟ نکنه قاتل بوده نکنه دنبال اومد ببینه خونم کجاست😭😭😭نکنه شمارم رو پیدا کنه
وایی من اینقدر خجالتی ام که همش با همه تو رودروایسی میمونم😭😭😭😭سگ بشم اگه یه بار دیگه با راننده حرف بزنم