تجربه بد و عجیب کم داشتم.
کلا مادر پدرم یکبار تو ۷ سالگیم دعوا کردن ولی دیگه هیچوقت دعوا نکردن همون یک بار بوده. اون یکی از بدترین و عجیب ترین تجربه هام بود.
و یه دفعه تو استخر بودم تنها. افتادم تو قسمت عمیق شنا هم بلد نبودم. نزدیک ده دقیقه زیراب بودم هیچ کسم ندید. داشتم خفه میشدم حس میکردم اخر زندگیمه.
بعد نجات غریق دید اومد نجاتم داد. حالم خیلی بد بود. اصلا تو شوک بودم. همینجوری هم عق میزدم و سرفه میکردم اصلا خف. ه شدم. بعدشم همونجا تو استخر از شدت عق زدن و حال بد بالا اوردم