بگو رو چی حساس نیست حتی من با داداشمم حرف میزنم حالش بد میشه حتی خوشش نمیاد خواهرم یا مادرم دست بهم بزنن بیرون ک اصلا تنها نمیذاره برم حتی با خواهرم یا مادرم یا مادر خودش و هر کس دیگه ای نمیذاره برم فقط با خودش😭😭😭😭دیوونم کرده زندانیم کرده خدا لعنتش کنه زندگیم چ خوب بود قبل این اشغال
خیالت راحت برو بری پشتتو میگیرن منم شرایط تورو دارم خودم این ازواجو انتخاب کردم ولی ریدم ..اما یه بار قهر رفتم خانوادم مثل کوه پشتم بودن مخصوصا بابای مهربونم💔روحت شاد باباجونم الان جرعت نمیکنه چیزی بگه بهم هربلایی سرش میارم
چون کاری نمیکنه قدر نمیدونه سختی نکشیده همیشه پدرش بهش داده الانم ک پدرش مرده ارث رسیده بهش داره کار نکرده سختی نکشیده.... بخدا اوضاع جوریه دلم برای پدر مادرم اتیش میگیره بخاطر این همه اذیت شدن سر اصرار من ب ازدواج با این بی لیاقت هرزه
عزیز دلم راه حلش دست خودته فقط الان سردرگمی نمیدونی چیکار کنی دست بزار رو نقطه ضعفش نمیخام اینو بگم ولی تهش عصبی میشه میزنه بعدش چی بفهمه برات مهم نیست و دیگه نمیتونه کنترلت کنه روانی میشه اون الان خیالش راحته که تو مطیعشی میگه هرکاری دلم بخواد میکنم ولی نه باید بهش بفهمونی دیگه هیچی برات مهم نیست یکاری کن عذابی بشه من که نمیدونم شوهر شما رو چی حساسه ولی دقیقا دست بزار رو همون
ی چیزی بگم بخدا ن اینکه خودم آقا هستم طرفداری کنم ولی من تو بازارم دیدم یا طرف با بچش تو پارک نشسته نخ میده اصلا دنیا عوض شده خیلی بده خیلی ...کاش بر میگشتیم ۱۰،۱۵سال پیش باز یکم محیط اروم تر و بهتر بود الان دختر ب مادرش ج پس نمیده بخدا
تو خیابون ی دختره با پسره بود مادرش زنگ زد گفت کجایی و این حرفا دختره گفت ب تو چ مگه تو دوس پسر داری من بهت چیزی گفتم مگه بخدا ۲روز تو فکر بودم اصلا
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
19 ثانیه پیش
24 ثانیه پیش
26 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
