با این مادرشوهر چه کنم؟؟؟

یک اصطلاحی یعنی خدا با عدالتش باهاش رفتار کنه

خداروشکر پسر نشد بچم .بعضيا با نهایت سنگدلی حرف میزنن راجع به مادرشوهر.

ببخشیدا

بزرگی که توی جای خودش نمونه بایدعین بچهاباهاش رفتارکرد

یا تحمل کن یا خونت عوض کن چون واقعا نمیشه گفت کسی نشین یا درست بشین 

باور کن من یکماه بعداز عروسیم بچه های خواهر شوهرم عین وحشی ها همش بالا بودن زدن مبلمو پاره کردن با کارد میوه خوری  کلی وسیله م داغون کردن تنها راه چاره ش این بود دو ر بشم و خونه رو عوض کنم 

آره وقتی بزرگتر بلد نیس بشینه رو مبل اونم بعد چند دفعه تذکر دادن استارتر

والا من یکی با آدمی که تیکه می ندازه اصلا کنار نمیام

در ضمن سرزده رفتن خیلی کار نا پسندیه،گاهی آدم حوصله ی خودش رو هم نداره

اما گوشی رو وقتی کسی خونه ست بر نمی دارم،مامان خودم خیلی ناراحت میشه از دست خواهرم که همیشه وقتی میاد اونجا گوشی دستشه،هزار بار هم گفته خونه های خودتون گوشی بدست باشین من بدم میاد

ولی از این تاپیک بدم اومد

کار و حرف شما زشت

کار و حرفای مادرشوهرت زشتتر

آدما سنشون که بالا ميره رفتارشون عین بچه ها میشه دست خودشونم نیس.ولی احترام ما نیاید کم شه

واقعن تصورش یجوریه... وقتی پاهاشو انداخت رو دسته مبل یه سیخ وردار از اون لا سیخش کن خودش پاهاشو میذاره رو زمین... برم دور مادرشوهر خودم بگردم که حواسش خیلی به لوازممون هست، ما هم امسال رفتیم سر خونمون دو بار از اردیبهشت اومده خونمون. میگه خونه تازه عروس نباید رفت، اون باز میگه مبلاتون حیفه خودم کاور میگیرم براشون

گوشیتودستت بگیر

هروقت عین مهمون درست بااحترامودعوت اومدجلوش گوشی گرفتی بی احترامیه!نه برای کسی که قاشق نشستست اون حقی نداره بهت امرونهی کنه بابت کارات شماهم واسه خودت بزرگی صاحب زندگی شدی اجازه نده کسی درباره کارات بهت خورده بگیره

شما خوبی

مادرشوهرمن هم همینطور فضوله٬اوایل ازدواجمون همیشه میومدخونمون میرفت داخل یخچالمون اگه غذایی چیزی مامانم داده بود برمیداشت میریخت داخل سطل آشغال انقدر جوابشو ندادم و ریختم توی خودمو خودخوری کردم٬عصبی شدم٬بنظرم ازهمون اول جوابشو مستقیم ورک بگونزار کهنه بشه

به بعضی آدما واقعا خوبی که ازحدبگذرد خیالات بد کنن