دیروز از بیرون برگشتم مامانم گفت خالت برگشته گفته با نامزدت از قبل دوست بودین بعد تو التماسش کردی اومده خاستگاریت و اینجور حرفا
بعدم گفته اره این پشت سر من حرف میزنه و بگید دست از سر زندگیم بردارن 😐
حالا من موندم و ی عالمه تهمت و حرفایی که این خانوم تو دهن من گذاشته
امروزم سعی کردن اشتیمون بدن دستشو اورد جلو من دست ندادم گفتم ب دل دارم گفت ب جهنم دستشو کشید گفت خب پشت سرم حرف زدی
من سکوت کردم ب موقعش ب حسابش برسم بدجور دست گذاشته رو نقطه ضعفم