خدا نکنه مثل من باشی
ببین تو ماه اول عقد ذات خودشونو نشون دادن
پشتوانه نداشتم ک برگردم یعنی انگار بابام نون خور کم کرد
جاریمو فامیل بود پدرشون درآورد هم خودش هم خانوادش تحقیرش ون میکردن عاشق اونام و مثل سگ میترسن اون یکی جاریمو غریبه است به زور مهرتو بخشید شوهرمو از زندگی خیر ندید
منو برای دلخوش کنک اون جاریه خیر میکردن شستم پهنشون کردم
شوهرمم چون خودش منو خواسته بود پشتم بود ولی الان ازش متنفرم چون اگر اون زن داری بلد بود من آنقدر افسرده نبودم
ب خودت رحم کن مستقل باش
بخدا مردای قدیم ک ی تنه جور 6تا خانواده رو میکشیدن و آدما معرفت داشتن منقرض شده