امروز فهمیدم زنداداشم به داداشم خیانت کرده .داداشم مچشو گرفته البته میگه چند وقته تو نخ زنشه .تلگرامشو هک کرده تا فهمیده 😔زنگ زد به ما .مامان و بابام رفتن خونش . زنداداشم بچه رم ورداشته رفته خونه باباش .داداششم میگه دیگه نمیخادش .بچه رو میخاد بگیره طلاقشو بده بره.دلم خیلی واسه داداشمم میسوزه .بغض دارم نمیتونم با کسی درد دل کنم .اخه این حرفی نیس ادم به کسی بگه .حتی به همسرم نگفتم.اخه چرا ادما انقد کثیف شدن .دلش به حال بچش نسوخته 😢😢
واسه حل مشکل داداشم یه صلوات اگه میتونین بفرستین .ممنونم
یا ابا عبدالله پسر داشتن حس شیرینیه ....دنیای معصوم وکودکانه اش به من که یک زن هستم حس آرامش عجیبی میده.... وقتی که از همه مرد های زندگیم نا امید میشم و به یه گوشه پناه میبرم، یه مرد کوچولو میاد پیشم که نه شوهرمه ، نه پدرمه، ونه برادرم . اون تنها عشق زندگی منه که بادستای کوچولوی مردونه اش موهام رو نوازش میکنه و برای اینکه غصه هام رو فراموش کنم، با صدای قشنگش توی گوشم میگه : مامان، امروز موهات چقدر قشنگ شده .......❤️ وتوی اون ثانیه هاست که من اوج میگیرم وبا عشق زندگیم از ته دل میخندم.... آره ..... عشق زندگی من اون چشمای قشنگ مردونه ست که با نگاهش فریاد میزنه :مامان عاشقتم........ومن با تمام پوست و گوشت و خونم عشقش رو احساس میکنم.....❤️❤️❤️❤️
بعضیا از خیانت مرد مینالن اونوقت یکی مث این خانوم شوهر خوب داشته پشت پا زد به زندگیش😕
دنیا رو بد ساختن
حاکمی به مردمانش گفت:صادقانه مشکلاتتان را بگویید تا حل کنم،از میان جمع حسنک بلند شد و گفت:گندم و شیر که گفتی چه شد؟!کار چه شد؟!!مسکن چه شد؟!!!! حاکم گفت:ممنون که مرا آگاه کردید،همه چیز درست می شود...یک سال بعد حاکم مردمان را جمع کرد و گفت:صادقانه مشکلاتتان را بگویید تا حل کنم،کسی نگفت:گندم چه شد؟کار چه شد؟شیر چه شد؟ آرام وبی صدا یک نفر از میان جمع گفت:حسنک چه شد؟!!!!!