خیلی دارم روزای سختی رو میگذرونم واسم دعا کنید احساس میکنم هیچکس درکم نمیکنه
مامان دوقلوها هستم تاپیک های قبل و کاربری قبلیم تاپیک زیاد زده بودم وگفته بودم امشب واقعا لبریزم لبریزه لبریز جوری که حتی گریم نمیاد حوصله داشتید بخونید فقط میخواستم خودمو خالی کنم و بازم ممنونم از خانمای عزیزی که دعاگوی دوقلوهام هستید
همسرم ۹ماه بیکار شده حسابدار شرکت بود هیچی این دوسال توی زندگی واسم کم نزاشت حتی همین الانی هم که بیکار و دستش حسابی خالیه این مدت خانوادم پیشم بودن سیسمونی خورد خوراک لباس همه چیز باخودشون بود در حدتوانشون برادرای همسرمم کم نزاشتن فکرکنید ما از بهترین خوراک پوشاک بهترین وسایل وامکانات رسیدیم به معمولی ترین وحتی پایین ترین بگذریم این مسئله بزرگ همسرم بیکاریشه
دوقلوهام این ۸ماه باهام سختی کشیدن همش بیمارستان بستری بودم تا ۳۲هفته به لطف وبزرگی خداوند صحیح وسلامت به دنیا اومدن ولی تودستگاهن هنوز امروز رفتم دیدنشون الحمدالله هردو خوب بودن اما قل دومیم مشکل تنفس داره الهی بمیرم چجوری از دستای کوچیکش خون گرفتن از خدا خواستم از عمرم وجووونیم به دوقلوهام ببخشه از خدا معجزه میخوام صحیح وسلامت هردوشونو بیارم خونه انشالله دعامون کنید لطفا هم واسه دوقلوهام هم تمام بخش نوزادان
همسرم خیلی خسته شده خیلی مسئله بعدی بخیه هام
بخیه هام وسطش به اندازه دو سانت باز شده نامه بستری دادن بیمارستان ولی بخاطر بچه هام دلم نیومد رفتم متخصص گفت احتیاجی نیست پماد اسپری وقرص داد اما خب استراحت ندارم همسرم امروز با گلافگی میگفت توعقل نداری اگر داشتی بستری میشدی بعد میگفت اگر بستری میشدی تو همون بیمارستان پیش بچه هابودی انقدر ۲ساعت تواین مسیر نمیرفتیم هی بریم بیایم گفت تو درکشو نداری عقلشو نداری هی میگفت هی میگفت منم فقط نگاهش میکردم چون میدونم هردومون لبریزیم هردومون دیگه مغزمون جای نفس کشیدن نداره اما بازم هزاران و هزاران مرتبه بابت دوقلوهای قشنگم شکرخدارو میکنیم و بازم امیدمون بخداست همه چیز درست بشه شماهم لطفا اول واسه دوقلوهام بعد مشکلاتمون دعاکنید
