2777
2789

همسرم از اول نی نی نمی‌خواست دیگه بعد سه سال که از ازدواجمون گذشته بود واقعا خانواده اش منو به جنون رسوندن که نازایی و به اصرار خودم بچه آوردم

بعد که بچه آوردم خانواده اش سر جنسیتش قهر کردن 

همسرمم تا چند وقت عزادار بود که دختر شده ولی الان نرمال شده

خلاصه الان شوهرم میگه من اولی رو هم نمی‌خواستم به خاطر تو قبول کردم 

الان دیگه ازم بچه دوم رو نخواه

ولی من همیشه دو تا بچه میخواستم

میدونم تهشم دوباره خانواده اش زر میزنن که چرا یکی داری 


باهاش حرف بزن راضی بشه اگه نشد که نمیتونی تنها بچه بیاری 

البته اگه بقیه اخلاقش خوبه 

مثل یه پرنده که همه پرهاشو چیدن،پشت تو راه اومدم تورو نفس کشیدم🤍من میترسیدم ولی به خاطرت پریدم چون دلم میخواد برات بمیرم و نگاه کنی جاش فقط حسابمو از عاشقا جدا کنی،زخمی که میخورم از آدمها را دوا کنی🤍

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ببین وقتی که همسرت نمی‌خواد چرا می‌خوای یه بچه دیگه بیاری،آدم خیلی چیزا از زندگی می‌خواد ولی بهشون نمی‌رسه مثلاً شما میگی من دو تا خواستم نشده،خوب شوهرتم پسر می‌خواد نشده،فکر کن این دفعه دوباره دختر بشه الا ولت نمی‌کنن،می‌خوای سلامتی خودتو به خطر بندازی و اعصاب خودتو داغون کنی تا برای کی بچه بیاری

از اول باید مینداختی گردن خودش همه چیز رو ، هر وقت خانوادش اسم بچه رو میاوردن ، میگفتی والا من میخوام فلانی راضی نمیشه ، شما راضیش کنید چشم .معنی نمیده پسر اونا بچه نخواد بعد شما حرف بشنوی 

وقتی یه بچه داره راه رفتن رو یاد میگیره و دائم زمین می خوره ، هیچ وقت با خودش نمیگه که شاید من برای اینکار ساخته نشدم
اینقدر بخاطر مردم بچه دنیا نیار ادم وفتی بچه میاره باید شوهرش یا زنش موافق و مشتاق باشه مگه ادم هرچی ...

خب من واقعا مشتاق بودم برا کسی نیوردم

دیگه ۳۰ـ۳۱ سالم شده بود 

کلی هم نامزدی و تقدم طولانی شده بود 

یعنی واقعا حقم نادر شدن نبود

از اول باید مینداختی گردن خودش همه چیز رو ، هر وقت خانوادش اسم بچه رو میاوردن ، میگفتی والا من میخوا ...

گلم فکر کردی نگفتم

آنقدر گفتم ک نگو تازه بهم میگفتن تو داری دروغ میگی که پسرمون بچه نمی‌خواد

اگه بچه نمی‌خواد پس چطور عاشق بچه های خواهر و برادراشه

تو خودت مشکل داری

منم سنم کم نبود دیگه بچه میخواستم

خب من واقعا مشتاق بودم برا کسی نیوردمدیگه ۳۰ـ۳۱ سالم شده بود کلی هم نامزدی و تقدم طولانی شده بود یعن ...

خودتون گفتین بس دیگران گفتن بچه اوردم ..

و اینکه متاسفانه باید دو طرف راضی باشن اصلا صحبت اینکه ادم حقشه یا نیست 

حالا شما دیگه یکی اوردی برای خودت برای دومی زورش نکن خوب نیست

متن هم اصلا نخوندم فقط این چ عنوانیه حلال و حرومش دیگه چیه

اصطلاحه عزیزم

تو زبون ما وقتی ی چیزی رو می‌خوان بگن به نظرتون درسته یا درست نیست میگن به نظرت فلان کار حرومه یا حلال

گلم فکر کردی نگفتمآنقدر گفتم ک نگو تازه بهم میگفتن تو داری دروغ میگی که پسرمون بچه نمی‌خواداگه بچه ن ...

مگه تنها میرفتی خونشون ؟ اگه با همسرت رفتی که همونجا صداش میکردی میگفتی بفرما این شما این پسرت . راضیش کن شما بقیش با من 

وقتی یه بچه داره راه رفتن رو یاد میگیره و دائم زمین می خوره ، هیچ وقت با خودش نمیگه که شاید من برای اینکار ساخته نشدم
مگه تنها میرفتی خونشون ؟ اگه با همسرت رفتی که همونجا صداش میکردی میگفتی بفرما این شما این پسرت . راض ...

نه هیچ وقت تنهایی نرفتم خونشون ولی چون خونه بزرگی دارن و جمعیتشونم زیاده

یهو می‌دیدی خانوما رفتن نشستن ی گوشه مردا هم ی گوشه دارن معاشرت میکنن و هزار جور حرف بارم میکردم منم نمی‌تونستم میون اینهمه برادر شوهرم داد بزنم بگم فلانی بیا به اینا ثابت کن من نازا هستم یا تو بچه نمی‌خوای

یا تلفنی بهم حرف میزدن 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   honye_ella  |  6 ساعت پیش
توسط   vittozahra  |  6 ساعت پیش