خانوما من هر چی دستم پول اومده طلا خریدم شوهرم و مامان بابام و ابجیم هم تو مناسبت ها واسم طلا گرفتن یعتی طلا زیاد دارم
بعد خواهرشوهرم هر چی میشه میگه چرا طلاهاتو نمیفروشی فلان کار کنی چرا طلاهاتو نمیبروشی بدی به شوهرت یه بار گفت طلاهاتو بفروش بده به شوهر من بهت سودشو بدا😐 ولی خودشم در تلاشه طلا بخره چرا هی میگه طلاهاتو بفروش
یا داریم خونه میسازیم میگه طلاهاتو بفروش بده به شوهرت سختی نکشه تو خونه ساختن
حتی پدرشوهرمو یاد دادن دیشب شوهرم تو جمع میگه گرونیه فلان وسایل خونه فلان قدر شد پدرشوهرم برگشت گفت زنت بیشتر از ۲ میلیارد طلا داره اونارو بفروش بده تو دیگه چرا مینالی من اصلا هنگ کردم پدرشوهرم اصلا نمیدونه من چقدر طلا دارم چون اصلا نمیندازم ولی خواهرشوهرم میدونه حتی یه بار مامانم و منوسرویس شالی خریده بود تو جمع هی به شوهرش میگفت از سرویسای اینا واسه منم بخر رها بیار سرویستو شوهرم ببینه