عقدم به دعوای بد با شوهرم کردیم

تو همون هفته ای یک بار برو احترامت رو دست خودت بگیر 

اونا بگن شوهرت میخواد ببینتت تایمایی رو برین بیرون حتی توی ماشین بشینین 

زیاد خونه هم نرین بهتره

با این روش به مادرش میبازی اینقدر زرنگه که هم کم محلت کرد هم بهونه قابل پذیرش برای پسرش تراشید هم از سر خودش بازت کرد هم اصلا گلایه نکرد چرا فلانی نیومده اخرم بینتونو شکر اب کرد 

بزرگ شو زرنگ شو مثل خودش وقتی سین کرد جواب نداد دوساعت بعد  شات بفرست واسه شوهرت بگو عزیزم فلانی جان سین کردن  اصلا جواب ندادن حالشون خوبه نگران شدم !!!!!!! به هرحال انشالله خیره شمام بیا اینجا واست هرچی دوست داری برات میپزم دورهم خوش میگذره سلام برسون 

با این مارها افعی خندان باش والی بازنده ای 

حالا هی بشین گله گذاری کن اگه حرفت حتی اگه حق باشه شنیده شد بیا هرچی خواستی به من بگو 

دیگه واسش غذا درست نکن

اگ دوباره گف بگو ایشالله خونه خودمون

آره منتظر بمون

بداخلاقی نکن ولی اصلا هم کوتاه نیا تا بپذیره اشتباه کرده...

اگ اومدهم ازش بخواه ک ثابت کنه اولویتش تویی

همیشه هم جلو شوهرت طوری رفتار کن ک اگ بخوای طلاق بگیری خانواده ت پشتتن

ببین اگ با ی مشاورحرف بزنی خیلی بهتره

اولا مادرا دوس دارن خودشون توی خونه آشپزی کنن و اشتباه کردی اونجارفتی غذا پختی

دوما برا تولدشون چیزی نخر

سوما محلش نذار تا وقتی که دلت رو بدست بیاره

عزت نفس داشته باش 

عزت نفس 

عزت نفس 

عزت نفس 

فقط میگم ساده بازی درنیار که اخر محکوم بشی 

گلایه کنی میشه همین 

مادرشو ببین چه چرچیله یاد بگیر

شمام عروسی کنین برین انگار بحث بین خانواده ها داستین هیچکس از هیچکس خوشش نمیاد اول کاری!!!

دیگه نرو برا غذا درست کردن بگو بعد عروسی تو خونه خودمون میتونی دسپخت منو بخوری هر دفعه خونشون خواست که بری بپیچون الآنم تا میتونی جواب نده بذار خودش پیش قدم بشه چون مقصر رفتار متناقض خودشه شده تا 40روز هییییچ واکنشی نشون ندی نمیدی اوکی ؟نه پیام نه زنگ نه پروف نه هیییچی انگار کن نیسی اون خودش میاد سمتت بعدم جایی بی دعوت بگو نمیرم دعوت از طرف توعه نه مامانت از این به بعد بخوام بیام با دعوت مامانت میام جایی که احترام نبینم خودمو سبک نمیکنم احترام دو طرفه ست نمیشه که جواب منو نمیدن وقتی میرم احساس کنم جام اونجا نیس به زبون بی زبونی بگن برو تو میای خونه ی ما رفتار ما باهات اینطوریه ؟در هر حال بگو من این قضیه رو پذیرفتم  و برام حل شده و نمیام جایی مگر اینکه منو بخوان نه که انگار زورم یا مهمان ناخوانده خیلی هم آروم اینا رو میگی و هر چی گف جوابشو نمیدی و بحث نمیکنی نه با خودش نه خونواده ش انگار کن که زیادم برات مهم نیس اتفاقا چه بهتر که رفت و آمد تون کم باشه تا هر کی سرش تو‌لاک خودش باشه و جو آروم باشه چه بهتر اوکی ؟

چه خوبه مادرشوهرت😃

هر دفعه گف بیا بگو سرم شلوغه وقت ندارم کار دارم ....بهونه بیار و نرو

ی چیزی بگم ! عزت و احترام هرکسی تا حد خیلی زیادی دست  خودشه , بر فرض همسرمون بخاطر ما با خانوادش دعوا هم ک بکنه این وسط فقط دل ما خنک میشه ن قراره احتراممون توی خانواده ش بیشتر بشه ن توی چشم همسرمون عزیز میشیم و با گذشت زمان همون همسری ک اون روز بخاطرمون سینه سپر کرده بود ممکنه ازمون دل چرکین بشه ک چرا ما باعث شدیم تو روی خانواده ش بایسته

درواقع خیلی وقتا ناراحتی ما خانم‌ها از درک نشدنه از اینکه چرا تا یک چیزی از خانواده شوهر میگیم همسرمون بجای احساس همدردی مقابلمون جبهه میگیره و بهمون حق نمیده 

وگرنه درواقع هیچ مردی خودشو نمیندازه بین همسرش و خانوادش