یک سال میشه عقدم
شوهرم همش میگع ک دست پخت تورو دوس دارم فلان
بیا در هفته یک بار خونمون قبل از ظهر ک برمیگردم برام غذا درست کن ناهار بخورمم نم گفتم اوکی ازش پرسیدم چ ساعتی بیام مغازه بود خودش گفت از مامان بپرس من هنوز نرفتم خونه منم به مادرش پیام دادم ک چ ساعتی بیام
قبلش هم جمعه رفته بودم ظهر اونجا براش غذا پخته بودم
دوشنبه هم میخاسم برم بپزم یکشنبه شب به مادرش پیام دادم سلام خوبی مامان شبت بخیر فردا چ ساعتی بیام برا ناهار چ تایمی بیدار میشین( چون سحر خیز نیس مادرش)
جدیدا چند ماهی هست سرد ج میده
(اینم بگم من قبلا نمیرفتم خونشون برا پخت غذا کلا تو یک سال ۳ ۴ بار غذا پخته بودم اونجا ولی بخاطر شوهرم گفتم اوکی ولی اگ از خانوادت دوباره رفتار سرد ببینم نمیام )
پیام دادم سریع سین کرد مادرشوهرم جواب نداد یکساعت گذشت جواب نداد به شوهرم گفتم اینم رفت خونه گفت اره مامانم گفته گوشیش دست ابجیم بوده اون سین کرده بچس دیگه حالا چند سالشه ؟ کلاس سومه هم سواد داره هم کار با گوشی رو بلده هم با گوشی مادرش به دوستاش پیام میده. پس قطعا پیام منم باید به مادرش میگفته یا هم سین نمیکرده منم به شوهرم گفتم خانواده تو همیشه بهم بی احترامی میکنن نمونش وقتی میرم اونجا میرن میخابن محل نمیدن شوهرمم گفت من پشتتم فلان خانواده من تویی فردا ک بگن چرا پس فلانی نیومد خودمو میریزم بیرون میگم چرا با زن من اینطوری برخورد میکنین منم عصبی بودم خلاصه شوهرم منو اروم کرد
فرداش شد شب زنگ زد گفتم خب چیشد ظهر گفتی چرا با زن من اینطوری برخورد میکنین؟ گفت نه ظهر ناهار خوردیم اونا چیزی نگفتن منم چیزی نگفتم ..گفتم همین؟ همش طرف خانوادتی باید به مادر و خاهرت یاد بدی به من احترام بزارن همونطور ک من برا تولداشون احترام میزارم به یادشون هستم کادو میبرم ... ولی شوهرم با من دعوا کرد دوروزه به من نه پیام داده نه زنگ فقد چند تا پست از اینستا فرستاده از این فاز نصیحتا از اخرم این با من بحث مبکنه حالا به نظرتون چیکار کنم ؟ تازه من چیزی هم بهش نگفتما فقد عصبی بودم ک چرا هیچی نگفتی ..چون وقتی مادرش ناراحت میشه از من سریع میاد میگه ..