امشب از خدا مرگ میخوام لنقدر گریه کردم خدا میدونه
امشب همسرم ب زور بهم تجاوز کرد کلا بحث خیانت هاش به کنار فکر کنم فلج شدم هرچقدر میگفتم بسه ولکن نبود الان پاهام رو حس نمیکنم میخواستم برم حموم پنچ بار تو مسیر پاهام زیرم شل میکرد و افتادم نمیتونستم بلند بشم اخرش همسرم بلندم کرد گذاشت رو تخت گفت بخواب پاهام در اختیارم نیس و درد شدی دادم خوب میشه یا سلیط گی راه بندازم الان ببرتم دکتر؟؟؟ بهم میگه دوست دارم ببرمت ولی خجالت میکشم جریان رو به دکتر بگم بخواب فردا خوب نشد میریم
انقدر استرس دارم انقدر ناراحتم از بس گریه کردم چشمام تار شد الهی اگه مشکلی برام پیش اومده بمیرم خدایی نکرده ایدز یا زیگیلی چیزی ازش نگرفته باشم باید چ زمام ازمایش بدم زگیل و ایدز مشخص میشه؟؟؟
اون عوضی قسم میخوره خیانت نکرده و سالمه ولی باورش ندارم باید ازمایش بدم توروخدا برام دعا کنید چیزم نشده باشه هیچ وقت اینجوری نشده بودم