سلام قشنگا
اول بگم مادرشوهرم شخصیتش جوری هست اول دیفالتش اینه با هررررررر چیزی مخالفت کنه بعد که خون به دلت کرد قبول میکنه
الان شوهرمم همینه مثلا این عطر رو بخرم میگه نه بعد که ناراحت شدم میگه بیا بخر
یا میگم بریم فلان جا میگه نه بعد که من عصبی بشم قبول میکنه
ینی اکثر مواقع دیفالتش نه هست تو هرچیزی باید ناراحت بشی تا انجام بده قبلا هم بهش گفتم وقتی میگی نه و دیگه منو ناراحت کردی پس انجامش نده چون کارت بی ارزشه برام حداقل سرحرف خودت بمون ولی انگار مرض داره حتما اول باید مخالفت کنه باااااااا هررررررر چیزی
و دوم اینکه سرسپرده خانوادش هست ینی خانوادش یه چیزی بگن نمیتونه از حق خودش دفاع کنه
الان مامانش دو تا سکه اش رو کشیده بود بالا اینم قشنگ قبول کرده بود بعد میخوای راه و چاه نشونش بدی اولین پیش فرضش اینه حرف مامانش قبول کنه
خب لامذهب من شریک مالی تو هستم نه مامانت
من تو داشته باشی دارم نداشته باشی ندارم پس حرص جیبت میخورم
مامانت که از حلقوم تو میکشه بیرون روز زن میندازه گردن خواهرت و به خواهر برادرات بیشتر حال میده
واقعا انگار کپی مامانش شده سرسپرده خانواده و مخالفت با همه چیز حتی مواردی که به نفعشه