مینی‌مالیستی

خروجی

همسرم شلغم و خیار و هویج زیاد خریده بود قسمت کردم خونه مامانم هم بردم

شکلات و شیرینی هم بردم که خودم چاق نشم

چه كار خوبى كردى 😍 مبارك باشه 🪴💚

ممنونم ازتون 😘 خدا به تنتون سلامتی بده 😍 ♥️ 

خروجی از خونه دوم🗑️

🎈دوتا سفره پاره و قدیمی

🎈یه عالمه دیسک کارتون و فیلم

🎈چندتا دفترچه رنگ امیزی 

🎈یدونه کتابچه اموزشی

🎈یه عالمه سوزن  کج و کوله و زنگ زده بودن

🎈چندتا دکمه

🎈دوتا خودکار که جوهرشون تموم شده بود

🎈 در قندون که دسته اش شکسته بود 

🎈چندتا مهره خراب و شکسته

🎈عینک افتابی قدیمیِ شکسته ی من 😶

🎈یه عالمه کتابچه بچگانه

🌸🌸🌸🌸

🎈یدونه باتری ساعت که تموم شد /تمام باتری های نیم قلممون که نصفه و نیمه استفاده شده بودن مصرف شدن😁بازم میگم خدا خیر بده اون فردی رو که بهم یاد داد با فویل ، باتری نیم قلم رو به قلمی تبدیل کنم😊

🎈اخرین تاپیکم هم دادم نی نی یار حذف کرد و تمام 🥳

ورودی🛍️

دو تا عرق گیاهی برای پوست و آکنه گرفتم نتیجه رو میام بهتون میگم

سلام  لوازم خونگی اضطراری رو نگه دارید به قول همسرتون ممکنه خونه بعدی به کارتون بیاد 

انشاءالله به زودی صاحبخونه بشید و از این نظر تکلیفتون مشخص بشه😍

من کابینت رو ترجیح میدم اصلا کنسول دوست ندارم 

ای بابا🫤

اشکال نداره صبر کن یه مدت دیگه یادش میره بعضیاشو کادو بده به بقیه بقیه اش هم بده نیازمند یا بذار دیوار ولی شوهرت نباید بفهمه

خروجی جدید:

یه تاپ هدیه گرفتم و یه تاپ رو خارج کردم

دو تا شلوارک و جوراب خواارم که دیگه خراب بودن

قوطی های خالی شامپو

جعبه خالی دارو

یه تعداد کاغذ باطله

یه پتو 

یه نظم دهنده اضافی

فکر نکنم یادش بره 😕

یه مدت زمان بده اگه دیدی یادش نرفت بیا اینجا روش های جدید خروجی گذاشتن رو بهت یاد بدم🤣😁😅

سلام

چندروزه خاموش میخونمتون

درگیر مهمونی ومهمونداری هستم. بعدده سال برگشتیم شهرخودمون ومهمونمون بیشتر شده😍الهی شکر 

یه پرده داشتم که خونه قبلی زده بودم جلوی گنجه وپشتش طبقه بود وحالت انباری اینجا اون پرده رو زدم به نردهای بالکن که دید نداشته باشه واضافه پرده رفت خروجی واون قسمتی که پرده رومیزاشتم خلوتتر شد

وقتی هم پرده برای خونه جدید گرفتیم خوشحال وخندان شدم که گیره های زیادی که چندسال بود داشتمشون حذف میشن ولی دیدم گیره ام کمه وقرقره ام زیاد وهمسر رفتن خریدن و الان دیدم روی اون پرده مذکور چقدر گیره داشتم ودرنتیجه دوباره ظرف پر شد😑دوتا کارتن کوچولوی جا ربات اسباب بازی بچهام انداختم رفت خودشونو چیدم روی شلف وخوشحال که چقدر قشنگ شدن که این خوشحالی فقط پنج دقیقه دووم داشت وپسر کوچیکه تا همین نیم ساعت پیش پخششون کرده بود توی خونه

بخاطر بیشتر شدن مهمونام وکمتر شدن حقوقمون هی توی فکر خرج ومخارج خونه بودم ودوستداشتم خرید عمده داشته باشم که لنگ نمونم که امروز دیدم اقای همسر دست پرر اومدن. یه تبلت ازتعاونی محل کار خریده بودیم وقسطش تموم شده بود ولی اشتباهیی چندماهی برداشت کرده بودن ازمون که الان بجاش مایحتاج مثل ماکارونی وروغن و مایع دستشویی وظرفشویی ودستمال واینا داده بود که خب خرید عمده من نصفه انجام شد😊

امروز یه طبقه ازکشوی فریزرم اختصاص دادم به مهمان فعلا یه بسته بزرگ سینه مرغ ویه بسته گوشت چرخی و یه بسته خورشتی گزاشتم توش که به هیچ عنوان برای خودمون ازش استفاده نکنم تاماه بعدی هم بهشون اضافه کنم وهم اینارومصرف کنم وحایگزین بزارم از تازه های ماه اینده که ایناهم مانده نباشن

باید میوه خشک وشکلات هم به این بخش کشوی مهمان اضافه کنم که برای مهمونی های یهویی فشار نیاد واسترس نگیرم

چون خونمون هم ازمراکز خرید دوره معطل نباشم

شيدا جان تو پيام ها هر وقت ميبينم يه نفر وسايل خواهرشو گذاشته خروجى ميفهمم تويى 💚😃

چه خواهر خوبى هستى، خدا حفظت كنه

و اينكه بچه ها من نميدونم چرا لايكم خرابه، همگى از طرف من خودتونو لايك كنيد لطفا

الهى فردا بيام گزارشاى خوب بدم 

فدات عزیزم ... خوبی از خودته🥰❤️

آره ... خواهرم و مامانم هم خیلی به مینیمالیستی نزدیک شدن ... فقط مونده بابام که از همه سخت تره 😮‍💨😃

بیشتر از یه ماه بود که به این تاپیک سر نزده بودم

ورودی و خروجی زیاد داشتم

بدترین ورودیم یه صافی تفاله‌گیر سینک بود که یه روزم استفاده نشد

پایه‌هاش کوتاه بود آب از زیرش خوب خارج نمیشد

بهترینش هم پک شوینده‌های مسافرتی بود 

آخرین باری که رفتم سفر چند تا از شوینده‌هامو نبردم چون بزرگ و جاگیر بودن

از همون شوینده‌های هتل استفاده کردم که متاسفانه مو و پوستم حساسیت داد و کارم به دکتر کشید

فعلا قسمت نشده پک مسافرتی رو استفاده کنم ظاهرا که خوبه 

حالا استفاده کنم باز میام نظرم رو میگم

عکسشونو میذارم ببینید 👇👇👇

سلام مینمالیستای عزیز 

همیشه می خونمتون و دوست دارم تو گزارش دادنها همراهیتون کنم. ولی از خیلی وقت پیشا روزانه و حتی ماهانه خروجی نداریم مگر در حد ظرف ماست وشوینده ......

از چند وقت پیش هایکی از اقوام نزدیک بارها ازم خواسته بودن برای رفع انباشتگی به خونشون برم که بالاخره چند روز پیش موقعیتش پیش اومد و رفتم .

اول قسمت لباس و کمد دیواری رو بررسی کردیم کمد رو حسابی خالی کردیم

اینجوری توصیف کنم براتون که یک سمت کمد دیواری مخصوص لباس بود و دوتا کشو داشت این کمد قسمت اویزش پر بود از لباسهای آویزی و بقچه هایی که روی هم چیده شده بود 

داخل یکی از کشو ها هم چندتا لباس زیر بالا و پایین تنه 

اون یکی کشو هم چندتا خوراکی و خرده ریز 

کمد دیواری رو کاملا خالی کردیم جارو و دستمال کشیدیم بعد شروع کردیم به بررسی لباس ها ....

پدر و مادر و پسر خانواده بسیار مینیمال ولی امان از دختر خانواده که کشو هاهم متعلق به دخترشون بود یکی از کشو هارو اختصاص دادیم به لباس، ،،، یک سمت کشو لباسهای خونگی و راحتی، و یک سمت لباسهای نو و مهمونی .

کشوی پایینی هم لوازم التحریر و لوازم آرایش جا گرفت . ( کلی اکسسوری داشت که یه بخشی رو گذاشت برای موقع مهمونی رفتن و یک بخشی رو گذاشت برای استفاده روزمره وباز کلی هم خنزر پنزر گذاشتیم خروجی البته گفت هر وقت طلا بخره همه اکسسوریهای بدل شو خروجی می‌ذاره). بااین حال دختر خانوم خیلی مصرف گرا و ماکسیماله.

خب کمد قسمت لباسش بسیار مرتب شد و درحد مینمال قابل قبولی نفس کشید .

روز بعدش قسمت بالای کمد دیواری رو کاملا خالی کردیم چیدیم تو اتاق 

( من قبل از شروع تو ذهنم میگفتم حتما بالای کمد دیواری پر ظرف و ظروفه🤦🏻‍♀)

هر جعبه و کارتنی که می‌آوردن پایین میگفتم محتویاتش چیه میگفتن عروسک ، اسباب بازی😐

محتویات بالای کمد دیواری:

یه قابلمه روحی

یه تابه و قابلمه تفلون 

یه گاز زمینی متوسط

یه کلمن آب 

یه کلمن بزرگ استیل 

سبد پیکنیک

حصیر

دوتا چمدون 

کلی کارتن و جعبه اسباب بازی از اون بزرگا که توش ماشین کامیونه 

یه بقچه بزرگ زیپی 

سه تا سماور ( یکی سایزمتوسط و نو برای جهازشون بوده . یکی هم سایز بزرگ برای مراسما گرفتن . یکی هم زغالی)

خب 

جعبه و کارتن های اسباب بازی رو گفتن تازه بررسی کردن و خروجی ندارن

داخل یک چمدون هم باز اسباب بازی 

داخل اون یکی چمدان چند شاسی عکس که خودشونم خیلی خیلی پشیمون بودن ولی دیگه چون عکسا تازه بود نمیشد خروجی گذاشت ، حوله ی عروسی مادر خانواده که من دیگه اینجا جنی شدم 😐 گفتم چرا تو این بیست سال استفاده نکردی گفت نگه داشتم وقتی در آینده داماد دار شدم و آقای داماد خواستن تو خونه ما برن حموم حوله نو داشته باشم ، که من دیگه بسته بندی حوله رو با مقوای فراوان باز کردم حوله های سر رو گذاشتیم برای پاک کردن سرامیک و آینه ها 

حوله بدن هم قرار شد شسته بشه و برای استخر بردن استفاده بشه .

یه سفره پنج متری که گفتن یکبار استفاده کردن و گذاشتن کنار و بجاش از سفره ی یکبار مصرف استفاده کردن که اینجا حق طبیعت تو مغزم مثل پتک کوبیده شد🥲

یه سفره ی چهار نفره که اینو قرار شد برای دم دست بیارن

یه سفره دو متری اینم برای مهمونای کم

خود چمدان هم خروجی رفت .

محتویات بقچه زیپی بزرگ: لباس های نوزادی دختر خانواده که الان نوزده ساله شونه ، لباسهای که رنگ روش رفته و پرز پرزی بود جدا کردیم یک راست خروجی حوله نوزادی کیسه خواب پتو کلی پیش بند و کلاه و جوراب خروجی 

در حد یه بقچه متوسط لباس نگه داشتن که در آینده نوه دختریشون لباسهای مامانش رو ببینه و یه تن بزنه بعداً اونموقع خروجی بذارن😭😭

بچه ها یه چیزی تو این بقچه بود که من تا دیدم و تشخیص دادم که چیه !!!قیافه م سه در چهار شد خودشونم خنده شون گرفته بود ،،،،،،

موهای پسر خانواده که برای اولین بار کوتاه شده ، ناف بند، چشم بندی که موقع زردی بستن به چشماش😐😐 گفتم اینا دیگه چراااااا

گفتن که یکم پسرمون بزرگ شه اینارو نشونش بدیم بعد میندازیم دور ، پسرشونم هشت سالشه بچه از اون ور داشت می‌گفت بابا نمی‌خوام بندازین دور اینا چیه نگه داشتین 🤦🏻‍♀ به هر حال رفت تو جاش تا در آینده ی نامعلوم دوباره دیده بشه .

در مورد اسباب بازی ها زیاد غر زدم که گفتن نود درصدش کادوعه ولی من که می‌دونم پنجاه درصدشو خودشون خریدن.

این بین کلی پول حیف شده که می‌تونست پول یه جفت گوشواره طلا باشه و انواع اقسام اکسسوری بدل ورودی نمیشد .

سعی کردم مختصر بنویسم که وقتتون بیشتر گرفته نشه .