امروز چند تا موضوع ناراحتم کرد ، شایدم من حساس بودم 🥲
بگین حق داشتم یا حساسم 💔
اول اینکه چند روز پیش بابام اینا گوشت گرفته بودن چن کیلو با جیگر و از این چیزا ، من سر کار بودم اونا کباب کرده بودن خورده بودن ،مامانم برا من یه کمی نگهداشته بود (مجردم) امروز بعد تقریبا ۱۶ ساعت هیچی نخوردن و سر کار بودن ، بیدار شدم ساعت ۴ عصر که مامانم اونو برام درست کرد ، همه ناهار خورده بودن جز من ، بعد بابام گفتش که وااا الان چه وقت غذا خوردنه و الان موقع کباب بود ؟ خیلی ناراحت شدم من از ۶ عصر دیروز که شام خوردم و رفتم سر کار تا امروز، صبحم بدون صبحانه خوابیدم تا ۴ عصر چیزی نخورده بودم و از ناهارم برام نمونده بود 💔💔 اشتهام کور شد و بخاطر مامانم چن لقمه خوردم فقط
ساعت ۶ و اینا بود که با کسی که باهاش تو رابطم داشتم حرف میزدم گفتم هوس دلمه کردم از فلان مغازه برام میگیری اسنپ کنی الان دلم میخواد ، ماشین داره و تو شهرم بود ، تازه هم حقوق گرقته بگم پول نداشت، تازه گفتم خودم حساب میکنم فقط تو بگیر بفرست که اونم گفت دندون بذار رو جیگر دو روز تحمل کن وقتی دیدمت برات میگیرم 💔💔💔
شد ساعت ۹ و ۱۰ خیلی گشنم بود مجبور شدم برم چیزی بخورم چون ناهار خیلی کم خوردم ، یه کم پنیر محلی خواستم بخورم که داداشم گفت هزار بار گفتم اینو ناهار شام نخورید بمونه برا صبحانه
داشتم از بغض میمردم ، هنوزم ضعف دارم 💔💔😭😭