چند مدت پیش یه خانواده اومدن همسایه روبرو مون شدن
خانوم خونه از اولش اضهار کرد که تمایل به رفت و آمد داره ،هرچند گفتم شاغلم و زیاد وقتشو ندارم ولی ایشون به هر بهونه ای رفت و آمد داشتن
الان مشکل من اینه :ایشون گفتن چه خوبکه شما جنوبی هستید و خرما دور و اطرافتون زیاده لطفا برای ماهم خرما بیارید 😐
من گفتم عزیزم ماهم خرما رو میخریم و مفت گیرمون نمیاد ،
آنقدر گفت و گفت تا شوهرم گفت چشم ما براتون خرما میگیریم
خلاصکه شوهرم یک میایون هزینه کرد و یه سطل بیست کیلویی خرما براشون گرفت
موقع تحویل همسایه و شوهرش تشکر کردن و گفتن ماهم در عوض کار خوبتون براتون از باغ مون انگور میفرستیم 😅
سه روز بعد شد و خانوم با من تماس گرفت که اگه خونه ای میخام برات انگور بیارم ،😐در کمال تعجب دیدم دوتا خوشه انگور گذاشته توی پیش دستی و تحویل داد 😐
راستش خیلی زورم گرفته درستکه من خرما رو به انتظار تحویل انگور ندادم ولی همش میگم نکنه بیست کیلو خرما من رو با دو خوشه انگور یکی دونسته
هرچی همسرم میگه ول کن اهمیت نده ولی خیلی زورم گرفته
آیا حق دارم ناراحت شم یا پر توقع م