2777
2789
عنوان

ماجرای منو خالم و ازدواج من

433 بازدید | 14 پست

ازدواجم سنتی بود ومعرف خالم بود برای برادر شوهرش

همه چی خوب بود وماآشنا شدیم و ی مراسم کوچولو گرفتیم و فقط یک صیغه خونده شد ازهمون روزا اختلاف خالم و شوهرش بالا گرفت (اختلافشون سر ما نبود باهم مشکل داشتن ومن اینو قبلاً نمی‌دونستم) آخراش جوری شد که میخواستن طلاق بگیرن خالم اومد پیشم و بهم گفت بین شما که اتفاقی نیفتاده وجدا شو فلان 

جدی نمیگرفتم میگفتم زندگی ما به جدایی اونا ربطی نداره

وخالم همش تو گوشم میخوند و بد خونواده نامزدم رو می‌گفت 

ی شب نامزدم زنگ زد گفت می‌خوام هرچی سریعتر ازدواج کنیم بریم سر خونه زندگیمون با اینکه گفتم نمیشه وفلان  

نامزدم گفت نازنین برادرم امشب بهم گفته من جدا میشم از زنم تو هم باید جدا شی از نامزدت چون نمی‌خوام خواهرزادش زنت بشه و مامان بابام تایید کردن 

یهو دلم لرزید گوشی دستم بود داییم اومد گفت خالت میخواد جدابشه تو هم نمیتونی با برادرش بمونی شما که بینتون چیزی نیست وفلان 

بهش گفتم آخه دایی ماهمو دوست داریم گفت عاقل باش خیلی سختت میشه 

😄چقدر راحت احساساتمون نادیده گرفته میشد 

ادامشو تایپ کنم؟؟


داییم که رفت مامانم گفت خودت درستش کن تا زندگیت خراب نشده زنگ زدم به نامزدم گفتم کارای عقدمون رو انجام بده

دیگه نامزد اول خونه گرفت جز خواهرش کسی در جریان نبود یک ماه بعدش مامان باباش اومدن و تاریخ مشخص شد

خالم زنگ زد به مامانم و گفت عروسی دخترتو عزا میکنم

من زندگیم اینجوری تو عروسی میگیری

وهیچی

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.


خیلی ناراحت بودم تا اینکه یه هفته قبل عروسی خالم در کمال ناباوری برگشته بود خونش و آشتی کرده بودن

راستش خوشحال شدم و گذشت و عروسی تمام شد رفت سر خونه زندگیم

دوسال از عروسیم میگذره خالم با شوهرش باهم خوب بودن الان بعد دوسال خالم میخواد جدابشه ولی الان ترسی ندارم چون هیچکس نمیتونه زندگیمو بهم بریزه

یک ماه خالم دنبال کارای طلاقشه

برادر شوهرم چند وقتیه با شوهرم رابطش بیشتر شده زنگ میزنه پیام میده واینا

من سخت نگرفتم دیشب مادر شوهرم اومد خونمون گفت شما دخالت نکنین کلا اگه میتونین دورباشین ی چند وقت و گوشی کسی رو جواب ندین مادر شوهرم می‌ترسه باز مارو دخالت بدن

چون خالم همش به من به مامانم زنگ میزنه مادر شوهرم وخواهرشوهرم ووووشوهرمو فحش میده

یعنی عذابی که این چند سال با خالم کشیدم و هیچوقت فراموش نمیکنم

این دوسال کلی دعوا راه انداخت کلی تو زندگیم دخالت کرد الانم اینجوری

کاش هیچوقت با هم جاری نشده بودیم

خیلی ناراحت بودم تا اینکه یه هفته قبل عروسی خالم در کمال ناباوری برگشته بود خونش و آشتی کرده بودنراس ...

حسوده

حال دل من خوب نمیشود که نمیشود که نمیشود... میگذره...ولی ردش میمونه💔تو الان شیرینی یه محفلی👎👎👎
خیلی ناراحت بودم تا اینکه یه هفته قبل عروسی خالم در کمال ناباوری برگشته بود خونش و آشتی کرده بودنراس ...

به خالت بگو هر غلطی میخوای بکن با ما چیکار داری اخه 

اتفاقا من یه جاری دارم میخواست به زور خواهرزادشو بچسبونه به برادرشوهرم و به شوخی  میگفت خاله خواهرزاده میاییم قلدری میکنیم براتون  و باهم تیم میشیم که برادرشوهرم متوجه شد همزمان با یه پسر دیگه هم دوسته و خیانت میکنه کلا کنسل شد ادم فکر میکنه وقتی خاله خواهرزاده باهم جاری شن چقدر باهم خوب باشن ولی خاله شما شمشیرو از رو بسته 

خاله ات مشکل داره وحسوده خودش زندگیش خراب شده می خواد زندگی شما رو هم خراب کنه اصلا دخالت نکن و زندگی خودت رو داشته باش پیش مادر شوهرت هم به هیچ وجه از خاله ات بد نگو بی طرف باشی بهتره

وای چ شرایط سختی

خدا کمکت کنه

چرا باز ساز جدایی زدن آخه مشکلشون چیه

ﻭ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺩﺭﻭﻏﻲ ﻛﻪ ﺯﺑﺎﻧﺘﺎﻥ ﮔﻮﻳﺎﻱ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ، ﻧﮕﻮﻳﻴﺪ : ﺍﻳﻦ ﺣﻠﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺣﺮﺍم ، ﺗﺎ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﻍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﻓﺘﺮﺍ ﺑﺰﻧﻴﺪ [ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺣﻠﺎﻝ ﻭ ﺣﺮﺍم ﺣﻜﻢ ﺧﺪﺍﺳﺖ ] ; ﻣﺴﻠﻤﺎً ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﻰ  ﺑﻨﺪﻧﺪ ، ﺭﺳﺘﮕﺎﺭ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺷﺪ .(١١٦نحل)                              دوجمله از  #مالکوم_ایکس"اجازه ندهیم کسی که به ما ظلم می‌کند قواعد بازی را تعیین کند"."اگر نفهمید آمریکا در دنیا چکار می‌کند، نمی‌توانید بفهمید در کشور خود چکار باید بکنید".

وای چ شرایط سختیخدا کمکت کنهچرا باز ساز جدایی زدن آخه مشکلشون چیه

باهم نمیسازن بچه دارم نشد خالم چون میدونست آخرشون جداییه 

ولی نمی‌دونم چرا منو این وسط اسیر کرد 

خودش کاملا دلی پیشنهاد ازدواج رو بهم داد

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز