دوستان داداشم پارسال به مدت یکسال روزگار منو سیاه کرد که زن میخام 27سالشه
نداشت منه کنکوری آسایش داشته باشم مدام گربه دعوا داد بیداد ، یه هفته قبل کنکور داشت گریه میکرد دلداریش دادم میگه تو برام جور کن عرضه نداشته تا الان بدونه دوست دختر پیدا کنه ، کار داره کل سر مایش یک میلیارد هست که خب نمیتونه کامل خودشو خالی کنه با یه ماشین
اینا به کنار من پارسال به خاطر اون کنکور قبول نشدم و با تمام وجودم به خاطرش حرص و جوش میخوام و گریه میکردم آخرشم قبول نشدم اون کلی تحقیرم کرد
حالا به نظرتون کارم اشتباه هست که اومدم خونه مادربزرگ ام؟ اینجا آرامش کامل دارم درس میخونم و کسی مزاحمم نیست ولی خودم عذاب وجدان دارم برای داداشم