یه بچه 4 ساله دارم برادرمم یه بچه شش ساله که توی یه ساختمون با مادرم اینا زندگی میکنن و خواهرام و مادرم فوق العاده دوسش دارن اما هروقت من خونه مامانم رفتم وقتی برمیگردم شب تا صبح گریه میکنم از لحظه ای که میرسم اگه بچه داداشم باشه اونا مرتب در حال دعوا کردن پسر من هستن اون هرکاری بکنه هیچ اشکالی نداره ولی خدا نکنه پسر من یه کاری بکنه یا با هم کتک کاری بکنن فقط پسر منو دعوا میکنن بعدم میگن چقدر بی ادبی تا حالا هزار بار گفتم بهشون تو کار بچه ها دخالت نکنین فایده نداره میگن بچه تو اصن با ما خوب نیست نمیتونم بهشون بگم به خدا بچه ها محبتو میفهمن دو هفته یه بار به زور میرم اونجا از دیشب تصمیم گرفتم نرم دیگه بگم هرکی میخواد منو ببینه خودش بیاد به نظرتون کار درستیه؟؟؟؟؟؟؟؟ اعتماد به نفس بچم کم شده از بس اونجا بودیم و به خاطر اینکه اونا چیزی بهش نگن خودم تو جمع دعواش کردم و هی گفتم نکن
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
آره تصمیمت درسته چون هیلی چیزا رو باحرف نمیشه درست کرد فعلن کمتر برو بیا تا بچه ات یه کم بزرگ شه رفتی هم زیاد نمون
من یک ملکه هستم👑با کمک این تاپیک آموزنده منم یه ملکه شدم https://www.ninisite.com/discussion/topic/2481309/%d8%aa%d8%ac%d8%b1%d8%a8%db%8c%d8%a7%d8%aa-%da%af%d8%b1%d8%a7%d9%86%d9%82%d8%af%d8%b1 با تشکر از کاربر دختر گرانبها🙏❤
یاد زندگی مامانم افتادم اون موقع که فقط خداهربزرگمو داشته وخونه پدرشوهرش زندگی میکرده هرچی میشده خواهر منو دعوا میمردن مامانمم کلا همه حرص و اعصاب خودش رو ناراحتیاشو سر خواهرم خالی میکرده میگفت چاره ای نداشتم مجبور میشدم بچه خودمو دعوا کنم بچه اونا رو که نمیتونستم دعوا کنم
برای چی بچه رو دعوا میکنی.میبینی اینجوریه شما هم نرو،علت جویا شدن کامل بهشون بگو که ازشون ناراحتی.والا من یه برادرزاده شر دارم اصلا میاد تنمون میلرزه ولی هیچیم بهش نمیگیم خوب بچس دیگه.
خانواده شوهر منم بین یچه های من و بچه های خواهر شوهرهام شدیدا تبعیض قایل میشند منم یه بار بهشان تذکر دادم گوش نکردند خودم رفت و آمدم را کمتر کردم چون بچهها خودشان متوجه میشند بدون اینکه من پیش شان بگم
یه چیز دیگه اونا حتما بچتو دوست دارن فقط براشون تکرار شده و بخودشون اجازه میدن اینطور برخورد کنن که اشتباست. شما هم رفت و اموتو کمتر کن هم خودت راحتی هم بچت