2777
2789
عنوان

خاک دو عالم تو سرم آبرو و شرفم رفت

1163 بازدید | 60 پست

خدایا همین الان بمیرم خاک تو سرم 

تو حیاط مادر شوهرم زندگی میکنم سرویس بهداشتی مشترکه بعد من امروز مجبور شدم پد بهداشتی رو تو خونه عوض کنم پسرم تو اتاق بود بعد عوض کردم گذاشته یه گوشه که سری ببرم بندازم سطل اشغال پسرم اومد حواسم پرت شد یادم رفت مادرشوهرم اومد دید به رو نیاورد 

از اون وقت حالم خیلی بده بخدا دستام می لرزه این قد به خودم فحش دادم خاک تو سرم الان چی کار کنم خدایا جون منو بگیر بی آبرو شدم الان میگه چقد کثیف کاره و کلی حرف دیگه می‌خوام برم بمیرم

   شب‌هایی در زندگی ام بود که خیال میکردم تا صبح زیر انبوه رنج متلاشی خواهم شد ؛اما صبح شد...

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

اون خودش هم یه زنه مطمئنا درک میکنه

پسرم دوستت دارم من تو را رها میکنم تا تجربه کنی بیاموزی و از میان درست و اشتباهاتت قد بکشی و چون ستاره بدرخشی خدایا شکرت ❤️زیبابپروران وسالم نگه دار اورا❤️ خدایا دوستت دارم❤️

پیش میاد عزیزم ناراحت نباش

آخه چه جوری پیش میاد نوار بهداشتی عوض شده رو اوپن باشه مادر شوهر ببینه😭😭😭😭خدایا مرگم بده مرگ فقط

   شب‌هایی در زندگی ام بود که خیال میکردم تا صبح زیر انبوه رنج متلاشی خواهم شد ؛اما صبح شد...

پیش میاد اینطوری نگو💚

🌾 نظافتچی ساختمان یک زن جوان است که هر هفته همراه دخترک ۴-۵ ساله‌اش می‌آید. امروز درست جلوی واحد ما صدای تی کشیدنش قاطی شده بود با گپ زدنش با بچه... پاورچین، بی‌صدا، کاملا فضول، رفتم پشت چشمیِ در. بچه را نشانده بود روی یک تکه موکت روی اولین پله... بچه: بعد از اینجا کجا میریم؟ مامان: امروز دیگه هیچ جا، شنبه ها روز خاله بازیه... کمی بعد بچه می‌پرسد: فردا کجا میریم؟ مامان با ذوق جواب می‌دهد: فردا صبح میریم اون جا که یه بار من رو پله هاش سُر خوردم! بچه از خنده ریسه می‌رود... مامان می‌گوید: دیدی یهو ولو شدم؟ بچه: دستتو نگرفته بودی به نرده میفتادیا... مامان همان‌طور که تی می‌کشد و نفس‌نفس می‌زند می‌گوید: خب من قوی‌ام. بچه: اوهوم... یه روز بریم ساختمون بستنی... مامان می‌گوید که این هفته نوبت ساختمون بستنی نیست.‏ نمی‌دانم ساختمان بستنی چیست؛ ولی در ادامه از ساختمان پاستیل و چوب شور هم حرف می‌زنند. بعد بچه یک مورچه پیدا میکند. دوتایی مورچه را هدایت می‌کنند روی یک تکه کاغذ و توی یک گلدان توی راه پله پیاده‌اش می‌کنند که "بره پیش بچه هاش و بگه منو یه دختر مهربون نجات داد تا زیر پا نمونم". ‏نظافت طبقه ما تمام می‌شود. دست هم را میگیرند و همین طور که می‌روند طبقه پایین درباره آن دفعه حرف می‌زنند که توی آسانسور ساختمان بادام زمینی گیر افتاده بودند. مزه‌ی این مادرانگی کامم را شیرین می‌کند. ‏مادرانگی که به زاییدن و سیر کردن و پوشاندن خلاصه نشده. مادر بودن که به مهدکودک دو زبانه، لباس مارک، کتاب ضدآب و برشتوکِ عسل و بادام نیست. ساختن دنیای زیبا وسط زشتی ها، از مادر، مادر می‌سازد. 🌸✏️سودابه فرضی‌پور

آخه چه جوری پیش میاد نوار بهداشتی عوض شده رو اوپن باشه مادر شوهر ببینه😭😭😭😭خدایا مرگم بده مرگ فقط

دورازجون عزیزم همه ی ما یادمون میره گاهی چیزیو خودتو اذیت نکن دیگ

ارزش من رو به جز کسایی که منو دوست دارند کسه دیگه ای درک نمیکنه
از کجا معلوم دیده باشخ

مطمعنم دیده آخه تو آشپزخونه ظرف میشستم متوجه شدم به خواهر شوهر اشاره کرد نشون داد بعد که رفتن یهو خودم دیدم چه خاکی تو سرم شده

   شب‌هایی در زندگی ام بود که خیال میکردم تا صبح زیر انبوه رنج متلاشی خواهم شد ؛اما صبح شد...

خواهر من پد کثیفش رو گذاشته بود تو مهمون خونه کسی خونه نبود من تعمیر کار آوردم اونو دید یعنی من ک خواهرم بود عوقطدم نمیدونم اون تعمیر کلر ک دوست بابامه فو میکنه مال من بود😭

تو سایت نمیام مگر شرایط خاص..آزمون مهمی دارم تا قبول نشم نمیام با خبر خوب میام۱۰ بهمن ۴۰۳

من یه بار توی یه مراسم بودم نمازخونه‌ی مدرسه بود یهو دیدم نوار بهداشتیم افتاده روی زمین

پر خون

نمی‌دونم چه‌جوری ولی از توی شلوارم دراومده بود افتاده بود بیرون ملعون

💙صدا کن مرا... 

مادر شوهرا نزده میرقصن امیدوارم ندیده باشه ولی اگه گفت خودتو بزن به اون راه که مثلا اشتباه دیدی  و اینا 

زندگی رو باید از زودپز آموخت 💯😉بااین که داره ماتحتش میسوزه بیخیال نشسته داره سوت میزنه😊😁

مادر شوهرتم خودش یه زنه باید درک کنه شاید یادت رفته

 *بهشت عجب جای مخوف و هولناکی میشود وقتی که*:*داعشی ها* فکر میکنند به بهشت میروند...*طالبان* فکر میکنند به بهشت میروند...*القاعده* فکر میکند ب بهشت میرود...*مابقی گروهک های  نیابتی مسلمان در تمام دنیا* فکر میکنند به بهشت میروند...*بودایی ها* فکر میکنند به بهشت میروند...*هندو ها* فکر میکنند به بهشت میروند...*مسیحی ها* فکر میکنند به بهشت می روند...*انسانها را به بردگی میگیرند و زندانی میکنند* فکر میکنند به بهشت میروند...*فکر میکنند اگر هفت مسلمان شیعه رو بکشند* به بهشت میروند...*یهودی ها* فکر میکند به بهشت میرود...*وهابی* فکر میکند به بهشت میرود...*هر کدام بخاطر عقیده دیگران را میکشند* و فکر میکنند به بهشت میروند...*یک انتحاری زنان و  مردان و کودکان بی گناه را میکشد* و فکر میکند به بهشت میرود...این *بهشت* چقدر *زشت* و *کریه* خواهد بود وقتی که این جماعات در آن باشند.این *بهشت* از *جهنم* هم بدتر هست...در جهان تنها يك فضيلت وجود دارد و آن *(آگاهی و خرد)* است، در جهان.تنها يك گناه بزرگ و نابخشودنی وجود دارد آن هم *(جهل و نادانی)* است...بهشت برای آگاهان است وسلام

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز