برای خواهرش خواستگار اومده همسرم شرط گذاشت که اصلا و ابدا نباید با خانواده ی همسرش یکجا زندگی کنه ، منم گفتم چی شد که من منو ۵ سال عذاب دادی تو اصلا راضی نمیشدی که از خانواده ات خدا بشیم ، بخدا خانما هنوزم میگه بریم همونجا زندگی کنیم ، حالا چون ما غریبه وصلت نمی‌کنیم اصلا تو کل فامیل پسر دیگه ای نیست که خواستگار خواهرش باشه ، هم موقعیت خوب دارن هم اخلاق خوب هم پولدار ، مبارکش باشه ولی همسرم یه شرط هایی گذاشت که خودش انجام نمیده اونا برام ، حالا ناراحتم که چرا با شوهرم بحث کردم به خاطر یه نفر دیگه ولی از یه طرف میگم چه طور برای خواهرش این چیزا رو واجب می‌دونه برای دختر مردم نه
انفاقن خوب کردی گفتی
خوب کزدی اتفاقا
خوب گفتی
راست گفتی دیگه
والا حق داری
چون خودخواهه شوهرت و نظر تو براش ارزشی نداره
دقیقا همه همینطورن هیچکس به اندازه خانوادت بهت اهمیت نمیده اخرش همه خواهر و برادر و ...براشون مهمتره
شما هم باید شرط میزاشتی
ب شوهرت بگو نه باید خواهرت قانون کارما رو تجربه کنه...
هر چقدر من اذیت شدم اونم بشه تا بفهمی زن تو مثل خواهرت ناموسته
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 ثانیه پیش
8 ثانیه پیش
9 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
