تموم مشکلات از گذشته تا الان تو تاپیک ها هست
اما چکیده شو میگم پارسال بیست دی ۱۴۰۲ فهمیدم طلاعام دزدیده از خونه و اعتراف نکرد دو روز تموم گربه کردم کلانتری اومد گفت برداشتم دوماه بعد پس میدم
و..اومدم خونه بابام
بماند هیچکس تلاش نکرد برگردم
دوماه بعد مادرش اومد گفت شکایت کن بنداز زندان ما پول نداریم
من بیخیال صبر کردم هی دوماه دوماه کرد که آخر تیر امسال شکایت کردم
و شورا بهش فرصت داد پنج ماهه که شرایط مهیا کنه برم زندگی کنم اما هنوز هیچ غلطی نکرده..
از فرصتش دوماه مونده
الان میگ وام گرفتم تا آخر ماه واریز میکنن برات میخرم ..۵۰ گرم بوده حدودا کمتر
خب الان نمیتونم دو سه بار یواشکی رفتم بیرون ازش می قبل خوشم نمیاد
البته مشکل ما طلا تنها نیست
دوسال عقد شکاک و بددل بود ادمش کردم
از ۹۴ عروسی کردم هیچوقت مستقل زندگی نکردیم کار میکرد مشترک بود با خانوادش
و هیچ پولی بهم نمیداد و گذشت کردم
یا بیکار مطلق بوذ
کلا صبوری کردم و...دست بزن و شکاک هم بود کم کم ادمش کردم
مشکل حادش اینه ک کار نمیکنه همش قرص و سود و وام و الان میگن ۲ـ۳ میلیارد بدهی دارند و بازم وام ازدواج خرید فروش میکنه
و...خیلی بارها دعوا کردیم با بزرگا حل شد
حتی یکبار بخاطر طلاها خونوادگی منو زدند تاپیک هاش هست
کلا اذیتی خیلی کشیدم
اما الان گفتم طلا بگیر خونه جدا بگیر دور از خانوادت
سرکار برو قرضا بابات هم با داداشت نصف کن
من برمیگردم الان میگ بیا میخرم برات قبل تاریخ ک شورا تعیین کرده
ولی دلم نمیخاد برگردم
خیلی گریه میکنه خیلی اصرار قول میده هرچی تو بگی
اما وسط حرفاش سوتی میده بریم روی خونه بابا
یا باز بهم شک میکنه میگ تو
نامزد خواهرت دوست داری😒
چون این ده ماهی ک اون نبوده خواهرم با یکی از فامیل ها عقد کرده این نبودن و ندیده بهم میگه اونو میخای باز چند ساعت بعد عذر خواهی میکنم میگ حسودی میکنم و...