آقا امروز دانشگاه بودیم صب بیمارستان بودیم بعد تا ۴ کلاس داشتیم من فقط گفتم حال ندارم بعد یکی از پسرا برام آبمیوه گرفت ، هرچی گفتم نخر من نمیخورم و اینا ول کن نبود بعد دوستاش و اینا بهم میگفتن بگیریش این فرق داره ، یکی از دوستای خودمم گفت بخورش جاشم نگه دار یادگاری و اینا ، قبلش هم پسره بهم گفت چن روزه ندیدمت
منم اصلن قبولش نکردم
احساس میکنم دل پسره رو شکستم
آقا یکم دلداری بدین عذاب وجدان بی دلیل آخه
آبمیوه رو گذاشت رو میز و رفت
وای حالا شاید دوستانه طور میخواسته کمکت کنه پیام بده بهش از دلش درار یه بارم جلو همه تحویلش بگیر بشوره ببره... دخترای الان که خیلی باجنبه ن تو چرا اینجوری کردی بیچاررو؟؟؟😆
عزیزدلم خب صددرصد الان خانواده ها محدود میکنن چون نسل ما با اونا خیلی فرق داره... الانم که همه چیو نباید به خانواده گفت... نمیگم زیاد شورشو در بیار خیییلی راحت باش با پسرا ولی دیگه سر چیزای معمولی اینقدر به خودت سخت نگیر اگه اینجور چیزا بد بود کل دنیا اینجوری نبودن؟؟! یعنی فقط تو ایران همه چی درسته؟؟ اینجوری باشی پس چه جوری میخوای با کسی آشنا بشی برای ازدواج..؟؟ سنتی که نمیشه ندیده نشناخته
میدونم ، از طرفی هم بدم میاد اگه کسی که ازم خوشش میاد جلو ده دوازده نفر بخواد بهم نزدیک شه
همکلاسی رو هم که میشناسید منتظرن یه چیزی پیدا کنن پشت سرت حرف راه بندازن
یکی از دلایلی که اون موقع مصمم قبول نمیکردم این بود
هیچی به هیچی نیست واقعن حرفاشون و اشاره هاشون رو اعصابم بود
آره حق میدم بهت ولی آدما میتونن خودشونو تغییر بدن... ببین اصلا نمیگم که یهو دوس .ت پسر داشته باشی بری مهمونی باهاش و بیرون اینا نع اصلا اصلا اصلا... چون الان همه ی پسرا البته اکثریت عوضی شدن... با یه پسری اگه آشنا شدی یه جوری باشه که ممکن باشه به ازدواج ختم شه نه اینکه هیچ احتمالی نداشته باشه... موفق باشی عزیزم نگران نباش... فردا دیدیش تشکر کن بگو دستتون درد نکنه من دیروز زیاد حالم خوب نبود
