اولین نفر تو فامیل پدر من و پسر عمه م گوشی خریدن عروسی دعوت بودیم داداشم گوشی بابامو گرفت با پسر عمم خیلی تابلو گرفتن دستشون میرقصن که تو فیلم بیوفته
منم ی گوشی داشتم پشتش ازین ماسماسک چراغ رنگیا گذاشته بودم وقتی زنگ میخورد خاموش و روشن میشد چراغاش
کلیم ذوق میکردم از داشتش
همیشه هم ی ماسماسک بش اویزون بود
چقدر با کلاس بودم یعنی
من اون سال که 66.. اومده بود تازه وکلیییی گوشیه خاصی به حساب میومد خریدمش اون موقع کلی کیف کردم و سیمم رو انداختم توش پین کد میخواست زدم یه بار دوبار سه بار هی زدم نگو اشتباه میزدم دیگه سیمم رو نمیخوند انقدر گریه کردم گفتم گوشیم خراب شد.بردم نشون دادم گفت puk2 رو هی به جای 1 میزدی.من فکر میکردم خرابش کردم.وای چقدر هی به همه میگفتم بهم زنگ بزنن تا گوشیمو در بیارم جلوی همه و همه رو زخمی کنم
چند سال دیگه اینستا گرام و تل گرام خز میشه بعد بچه هامون میان تعریف میکنن
چ مامانی داشتم تمام زار و زندگیمونو تو اینستا به اشتراک گذاشته بود
پس لازمه یه شفاف سازی بکنم ن عزیزم بابام منظورش حافظش نبود منظورش وزن گوشی بود😂😂😂میگفت مسیج و تماس بمونه تو گوشی گوشیم سنگین میشه😂😂البته الانم ک الانه ب عقیدش پایبند مونده و همچنان هیستوری و این باکسش خالیه😂😂یعنی همون لحظه بعد تماس میره پاکش میکنه😊منتها الان نمیگه سنگین میشه میگه گوشی هنگ میکنه و عمرش کوتاه میشه😂😂این عقیدشو ب عموهامم تحمیل کرده اوناهم اینطوری میکنن😂😂😂ب حرف کسیم گچش نمیده😥😥😥
بعد که ازدواج کردم اون گوشیو دادم به شوهرم گفتم واسه تو.چون گوشی اون بهتر بود ازش با زورگیری گرفتم.
بچه ها باورتون ميشه يكي از دختراي دانشگاه ما واسه اينكه بتونه موبايل داشته باشه ازدواج كرد؟😋😋😋 خواستگارش گفته بود برات سيم كارت وگوشي ميخرم فقط واسه همين جواب مثبت داد
