2777
2789

یه خاطره هم بگم برم مرغم سرخ کنم دوباره بیام😁اولیل که خط اعتباری اومده بود دوستم یکیش خریده بود خلاصه میره مدرسه میخاسته جلو دوستاش کلاس بذاره نمیکنه گوشی رو حداقل بزاره رو سایلنت از تو کیفش در میاره شروع میکنه به صحبت کردن که یهوو گوشیش زنگ میخوره😨😨اینم هنگ میکنه میگه پشت خطی دارم😭😭

الان تو این لحظه فقط میتونم در وصف خودم به قول محمد یغمایی بگم: نشسته ام وسط زندگی...صبور...غمگین...امیدوار...خسته و ادامه دهنده...ادامه دهنده...

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

بچه ها ما به شدت به شدت به شدت دلهره گرفتن پرينت هم تلفن خونه هم مخابرات براي موبايل رو داشتيم!!!!! آيا اين دلهره براي شما هم وجود داشت؟ اس ام اس هايي كه با دوستامون ميداديم همه ثبت ميشد و مثل بنز پرينت ميدادن چقدر استرس داشتيم كه بابام نره پرينت بگيره و..... وقتي قبض بالا مياومد احتمال پرينت گرفتن بود يعني ميمرديم و زنده ميشديم سر اين قضيه!!!!!! چقدر پدر و مادرها كنترل گر بودن!!!!

ماشاء الله لاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم.
با همین صراحت گفتی    


دقیقا. چون اصلا برام قابل هضم نبود اون عکس رو نداشته باشم   وقتی به دستش آوردم میخاستم گریه کنم

چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد ....... من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک

وای اونموقع ها برادرشوهر خواهرم دیوانه وار منو دوست داشت. همیشه میرفت باغشون از اونجا بهم زنگ میزد. یه عموی مسن داره که عینک ته استکانی میزنه. یه بار عموش میره آی دی کالر گوشی رو چک میکنه ببینه این به کی اینقدر زنگ میزنه شماره منو با زغال روی دیوار مینویسه که گمش نکنه. وای وقتی بهم گفت سکته کردم آبروم حسابی میرفت گفتم امیر تو رو خدا زود پاکش کن. 

از خونه خودشونم خیلی بهم زنگ میزد پول تلفنشون خیلی اومده بود پدرشوهر خواهرم رفته بود پرینت مکالماتو گرفته بود همش شماره من بود. با خودکار قرمز دورشون خط کشیده بود. وای من چقدر احمق بودم به فک آبروی خواهرم نبودم.

بعدها کشف کردیم اگه با تلفن کارتی به شماره ایرانسل زنگ بزنی مثل هزینه توشهری حساب میشه دیگه با تلفن کارتی میزد. بعدها فکرکنم ایرانسل متوجه شد درستش کرد

چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد ....... من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک

برادرشوهرخواهرم همیشه کارت شارژ20 تومنی برام میخرید نصفه شب میومد از لای در مینداخت توی حیاط منم میرفتم برش میداشتم

چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد ....... من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک

دوستم گوشی آورده بود مدرسه به گوش ناظم رسیده بود بچه ها گوشی میارن اومده بود کیفا رو بگرده دیدم این دوستم خیلی ریلکسه گفتم گوشیتو چیکار کردی؟ گفت تو شورتم قایمش کردم   

چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد ....... من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک

خخخ من یه بار یادمه تولد خواهرم بود اون موقع شهر دیگه دانشجو بود... 24بار بهش میس کال انداختم که بگم تولدت مبارک اخه 24ساله میشد....

گوشی من از اون سامسونگ نقره ها بود که شکل انتن داشت یه طرفش هم چراغ داشت که میس کال یا پیامک نخنده داشت روشن خاموش میشد و الارم میداد... شبا دوستام تک میزدن اینم چراغش روشن خاموش می شد مامانم می اومد دعوا خخخخخ 

توی خیابون که راه میرفتم گوشیمو میگرفتم دستم وقتیم هوا تاریک میشد مدام صفحه کلیدشو روشن میکردم تا ملت ببینن من گوشی دارم. همیشه یه شیء نورانی به دست راه میرفتم

چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد ....... من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز