وای اونموقع ها برادرشوهر خواهرم دیوانه وار منو دوست داشت. همیشه میرفت باغشون از اونجا بهم زنگ میزد. یه عموی مسن داره که عینک ته استکانی میزنه. یه بار عموش میره آی دی کالر گوشی رو چک میکنه ببینه این به کی اینقدر زنگ میزنه شماره منو با زغال روی دیوار مینویسه که گمش نکنه. وای وقتی بهم گفت سکته کردم آبروم حسابی میرفت گفتم امیر تو رو خدا زود پاکش کن.
از خونه خودشونم خیلی بهم زنگ میزد پول تلفنشون خیلی اومده بود پدرشوهر خواهرم رفته بود پرینت مکالماتو گرفته بود همش شماره من بود. با خودکار قرمز دورشون خط کشیده بود. وای من چقدر احمق بودم به فک آبروی خواهرم نبودم.
بعدها کشف کردیم اگه با تلفن کارتی به شماره ایرانسل زنگ بزنی مثل هزینه توشهری حساب میشه دیگه با تلفن کارتی میزد. بعدها فکرکنم ایرانسل متوجه شد درستش کرد