بعد از چهار ماه دوری یعنی اینکه ون دیگه به من پیام نمیداد و عملاً رابطه کات بود فقط گاهی ریپلای میزد و عکسامو لایک میکرد وقتی رفتم تهران یهو بهم زنگ زد و گفت ببینمت و منی که هنوز نتونسته بودم فراموش کنمش قبول کردم شب بلیط داشتم ولی با اصرارش گفت بلیطت رو کنسل کن امشب رو بریم بگردیم و با هم بگذرونیم و برای رابطه مجدد تلاش کنیم فردا ظهرش منو رسوند و من شب رسیدم خوابگاه بهش گفتم من به خاطرت این استرسو تحمل کردم و بعد حرفهایی رو بهم زد ه نباید میزد
گفت اگه موندی به خاطر خودت موندی نه من منتی سر من نداری و فکر میکنی اگه جسمت رو به من دادی در قبالش من باید چیزی بهت بدم ر صورتی که ارضای این نیاز برای من خیلی سادهتر از این حرفاست با توجه به شرایطی که دارم و این جسم در مقابل جسم هست من از تو انرژی آهن پرستی گرفتم تو انگار جسمت رو یخوای بفروشی در صورتی که من هیچ درخواستی ازش نداشتم یگفت من این انرژی رو از تو گرفتم
بهم گفت تو طلبکاری از مردها من از تو انرژی پول پرستی و آهن پرستی گرفتم اینکه فکر کردی چه کار بزرگی رو انجام میدی وقتی تنت رو در اختیار من میذاری ارضای نیاز جنسی خیلی راحت تر از این حرفا که تو فکر میکنی شده و در دسترس تر
تو این احساس رو به من میدی که انگار تنت رو میخوای با پول معامله کنی و در عوضش ی چیزی میخوای یعنی اگه از کنار مغازه خرس و شکلات فروشی رد شدیم و تو گفتی واسم شکلات بگیرر یه در خواستیه که انگار خواستی قبل از اینکه تنت رو در اختیارم بذاری یه چیزی ازم بگیری :)
تو نگاهت آنقدر حقیرانه و سنتیه به زندگی و رابطه جامعه عوض شده اگه تو تنت رو میذاری منم تنم رو در اختیارت گذاشتم و هیچ منتی سر من نداری
یکم نگاه غربی داشته باش میگفت خواهرم توی آمریکا دوستاش بهش گفته بودن اونجا دخترا چرا مهریه میگیرن پسرانون بیان مارو بگیرن ما هیچی نمیخوایم ازتون
تازه کلی هم کادو و ساعت و ... برای پسر میگیرن
اما تو طلبکار و پرویی ، برای چی به من گفتی که در ماشین رو برام باز کن من. اگ کاری بخوام انجام بدم دلیه نه اینکه تو طلبکار باشی از من !!!
باهام حرف بزنید حالم خوب نیست :)
از اینستا و تلگرام بلاکم کرد
من دوستش داشتم خیلی دوستش داشتم