بچه ها پرسیدین چرا خودکشی کرده داداشم ،،نمیدونم بخدا هنوزم نمیدونم فقط تو دوران بلوغ وانتظارایی داشت از پدرم که واقعا نمیتونست براش محیا کنه مثلا میگفت ماشین سنگین برام بخر ولی واسه این نبوده مطمعنم چون این حرفا رو هی میزد همیشه ولی اصلا نمیگفت اگه نکنید برام خودمو میکشم یا اینطور حرفایی اصلا نمیزد
الهیییی عزیزمم درکت میکنم سنش خیلیی کم بود بنظرم مث یه فرشته پاک و معصوم پر کشید و رفت..میدونی الان زوده بخوام بگم این حرفو ولی بعد با صبر و ایمان بیشتر بخون حرفمو،اینکه عزیزامون که میرن هرگز فراموش نمیشن و جاشون تو قلبمون سبز و روشنه،و مطمئنم جای بهتری هستن ولی واسه ما بازمونده ها دلتنگیه سخت و عذاب آوره،من تو قبر داداشم تو سردخونه رفتم بالا سر جنازه دائیم رفتم و همه اینارو تجربه کردم سوختم و کمرم شیکست اما بیشتر بخدا نزدیک شدم و خاطرات قشنگشونو مرور میکنم و با لبخند ازشون یاد میکنم سعی میکنم تا زنده ام خوب زندگی کنم و با بقیه خوب باشم تا وقتی قسمت منم شد حسرت نخورم چرا حکمت خدارو زیر سوال بردم!خدا بهت صبر عظیم بده آجی قشنگم مراقب خودت باش که روح برادر عزیزت از حال خوبت شاد میشه🙏🏻🤍🦋🤍🥀
یه چند تا رفیق بد داشت ولش نمیکردن هی میومدن سراغش ما هر چی میگفتیم اینجا نیست از الکی ،,,,میگفتیم برید اینقد پر رو بودن میموندن دم در تا داداشم بره بیرون و باهاشون بره ،،اصلا طوری هم رو مخ داداشم کار کرده بودن داداشم میگفت اونا داداشامن اگه به شما باشه من مثل دختری بمونم تو خونه هیچ جا نرم مامانم همش میگفت اینا تو رو آخرش بدبخت میکنن ولی کو گوش شنوا ،،آخرشم اینطوری شد حالا بعضیاشون میگن پیش هم بودیم گفته خودم کمی بخوابم میرم خونه ،،،دوباره همونا میگن ما اون شب اصلا پیشش نبودیم
رابین هود منم رفتم بالا سرش تو سرد خونه😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭هر چی داد زدم امیرررر داداشیی هی نگا چشاش میکردم میگفتم شاید مژه هاش تکون بخوره بفهمم زنده اس پلکش تکون بخوره ولی اصلاااا شده بود مثل چوب خشک آخخخخ خواهرت بمیره داداشی فقط همش فکرم اینه اون لحظه چی دیده چی ب سرش اومده تا تموم کرده
الهیی بگردمم ما هم دچار این شرایط سخت و بد هستیم متأسفانه!من عزیزترین داداشامو مرگ تدریجیشو دیدم و میبینم ولی زجر زیاد کشیده و تو عالم خودشه اما خب ماهم همراهش آب میشیم ذره ذره،چقدرر پدر مادر عزیز و بزرگواری داری گلم،خدا سلامتی و عمر با عزت بهشون بده،نمیدونم چی بگم که خودمونم کم بدبختی نکشیدیم اما اینقدر از بچگی بهم وابسته بودیم و بعد فوت یکی از داداشام(سالم بود بخاطر افسردگی و ندیدن بچش خودکشی کرد)خیلیی بیشتر قدر بقیه رو میدونم و مدام شکر گذاری میکنم حتی تو جنگ و دعوا و دلهره هام!خدا بهتون سلامتی و صبر بده شفای همه جوونای سرزمینمون رو بده🤲🏻🥺🤍🧚🏻♀️🤍✨
استاتر عزیز روح برادرت شاد
بهت تسلیت میگم
کسایی که مثل برادر شما فوت میکنند ابتدا به خواب میرن و بعد هیچی نمیفهمن
با زجر دادن خودت هیچی عوض نمیشه
حرف بزن
گریه کن
شیون کن
بریز بیرون
نزار این حرفا روح و جسمت و بخوره
خبب میگمم متادون فقط چرت داره قشنگم بدترین چیز مصرف قرص و ماری!یا خدااا😭بهت بگم داداشم سر کار میرفت کل حقوقشو میداد بابام و همش درگیر رسیدگی به خونمونذبود با اینکه وظیفش نبود بعد بخاطر بد بودن رفتارای پدر و مادرم و خیلیی مسائل دیگه بعد فوت داداش کوچیکم از کار دراومد و درگیر اعتیاد شدید شده بود😭میدونی همین ماری و ش.ش شد مصرفش!اونم داداشی که قلب و روحش پاک تر از یه دختر بود وهست!کمپ بردیم بستری کردیم فایده نداره
خدا رحمتش کنه
آی دردت بجونممم عزیزممم چی میکشی آجی😭😭😭حق داری اینقدر بهم بریزی من از تو بزرگتر بودم کمرم شیکست و دیوونه شدم و بعدها خودمو مجبوری جمع کردم و الان تو رو نصیحت میکنم که آروم شی قشنگم،وگرنه میفهمم چقدر تلخ و سنگینه این درد و داغ و مصیبت..😔سنش خیلیی کم بود جیگرم آتیش گرفت!
خداصبرت بده عزیزم خصوصا مادرت 🫂🖤ولی دیگه تموم بهش فک نکن الان بیشتر از هرروز دیگه باید کنار مادرت باشی اصلا این فکرایی که میکنی پیش مادرت به زبون نیار گناه داره همه مسافریم یکی زودتر یکی دیر تر فقط خواهشا حواست له مادرت باشه
گلم شما اینهمه زحمت کشیدین پای برادرتون پاره تنتون اگه تونستین حتما ببرین کنگره شصت که قبلا فقط تهران و اصفهان شعبه داشت الان شهرستانای دیگم شعبه دارن،از کمپ اجباری و .. خیلیی تأثیرگذارتره و جدای این دوره نیاز به بستری کم کم یکسال داره چون ماری مغزشو پاک کرده و دست خودش نیست!صداهایی میشنوه که بهش میگن چیکار کن یا نکن و قرص کلونازم بدتر مستش میکنه و احتمالا خودزنی داره و دادوهوار،متادون خالی اگه میخورد آرومترین حالت رو داشت و اصلا اذیتتون نمیکرد!امیدوارم خدا بازم بهتون صبر و قدرت بده بتونید این درمان رو هم پیگیری کنید و سلامتیش برگرده،خودتونم باید کلاس ان ای برید چون شماهم روحتون فرسوده شده گلم🥺
