باعث یه سقط من بابام بود مجبورم کرد پف... ز، جالبه بعد اون روز روز خوش ندید ها خداشاهده آه بچم گرفتش، منم سنم کم بود و نمیتونستم بگم بچمو نگه میداره. درحال طلاق بودیم یعنی شوهر من بخاطر اون بچه داشت برمیگشتاااا زندگیم نمیپاشیدا ولی بابای بیشعورم انگار طناب دار رو برید.
نگید پدرته و.... که میخواست مهریه بگیره فک میکرد جداشم میشینم حمالی زنشو میکنم و مهریمم میدم بخوره. ۱۲_۱۳سال میگذره پشیمونم چرا فرار نکردم بچمو حفظ کنم چرا بابامو نکشتم