بعد این جریان که وتعریف کردی. لطف کن درمورد امضا تم توضیح بده
من سریع نگاهم پرت شد یادمه بالای یه جاده رفتم بصورت همون زاویه دار اون جاده رو اصلا تو عمرم ندیدم یه 3 تا ماشین بود تو جاده تاریکم بود یه اقایی بود بد رانندگی میکرد جوونم بود
جاده 2تا پیچ تند داشت این اقاهه فرمونش کج شد ماشین پرت شد پایین اما حدود 2 متر که پرت شد یه حاله سفید رنگ که همون روحش بودخارج شد ینی قبل از برخوردش به زمین
یاد فیلم حس ششم افتادم یه پسر بچه بود ارواح رو میدید پسره خیلی میترسید یه روانشناس کمکش میکنه میگه تو نباید بترسی باید ببینی ارواح چی می خوان بهشون کمک کنی
وقتی پسره به ارواح کمک میکنه هم خودش دیگه نمی ترسه هم ارواح به ارامش میرسیدن و میرفتن
روحش دقیقا بالای جاده بصورت ارومی وایساد ولی ماشین ته دره رفت و مرد
یادمه روحش اروم بود مثل همون روح پسر بچه
بعدش
زاویه نگاهم پرت شد از اون من توی یه جاده بودم یه مردی هم انوره جاده بود داشت راه می رفت معتاد بود انگار من دقیق نفهمیدم ولی عصبی بود پریشون بود تاریکم بود خورد زمین همون کنار جاده ولی روحش قبل از اینکه جسمش بخوره زمین این خارج شد اما روحش سفید نبود سیاه بود
روحش اصلا اروم نبود روحش گیج بود منو نمیدید میخواست فرار کنه از خودش
الله اکبر کاش منم یبار تجربه کنم
بخدا خوابم گرفت
زودتر تمومش کن
خیلی ناراحت میشم اینجاشومیگم گریمم گرفته ولی اون ادم بدی بوده توی زندگیش انگار
یه گردباد کوچیک به اندازه خودش و سباه رنگ دورش میپیچید اون میخواست فرار کنه اما هزاران دست داشت اون گردباد که ادنو توی خودش میبلعید که فرار نکنه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
