2777
2789

تاپیک قبلی مشکل پیش اومد اینجا دوباره با یه لحن بهتر تعریف میکنم . 


من شاغلم . دوساله ازدواج کردم . با شوهرم دوست بودیم ( اسم مستعار میگن نوید ) . خودم کارشناسی ارشد شوهرم دیپلم . البته ک اصلا برام مهم نبود سطح تحصیلات . خانواده خودم خیلی خیلی مدرک تحصیلی براشون مهمه . بخاطر همینم بابام خیلی مخالفت کرد با ازدواجمون . خانواده من و همسرم از نظر فرهنگی خیلی باهم فرق دارن اما واقعا از خانواده همسرم خیلی خوشم میاد . ما آدمی خشک و بی روحی بودیم . اینا برعکس ما خیلی شوخ و خوشگذرون و آدمای باحال و البته به شدت مودب و روشنفکر . اینارو میگم یکم با شرایطم آشنا بشید . ترم آخر کارشناسی بودم ک با شوهرم آشنا شدم و بعد ۳ سال دوستی ازدواج کردیم(ماجرای آشناییمون طولانیه دیگه نمیگم چون الان مهم نیست ) دوبار اومدن خواستگاری بابام رد کرد گفتم صبر کن درسم تموم بشه اوضاع بهتر بشه . اون موقع داشت خونه می‌ساخت فعلا تکمیل نبود در حد دیوار کشی . نویدم پسر بزرگ خانوادست ۳۳ سالشه یه برادر داره ۲۳ سالشه یه خواهر ۱۵ ساله.من متولد ۷۷ ام الان ۲۵ سالمه 


اگه کارآگاه های محترم سایت گیر جدید نمی‌دید من ۱۸ سالگی وارد دانشگاه شدم ترم تابستانی هم زیاد برمی‌داشتم.  پیام نور حقوق خوندم.  ترم ۶  لیسانس رو گرفتم بلافاصله کنکور ارشد شرکت کردم چون خیلی حقوق رو دوست داشتم و شب و‌روز کارم درس خوندن بود با رتبه خوب ارشد قبول شدم و دانشگاه سراسری رفتم. سال ۱۴۰۱ هم آزمون شرکت کردم قبول شدم الانم شاغلم 

این کاربری دیگه تو نی نی سایت فعالیت نخواهد داشت . خوبی و بدی دیدید حلالم کنید

نوید خیلی اصرار به ازدواج داشت . طبقه پایین خونه پدرش یه واحد کوچیک بود گفت ازدواج کنیم بریم اونجا تا خونه خودمون تکمیل بشه .گفتم صبر کنیم خونه تموم بشه بابام بهانه جدید نیاره  بعد دوباره بیان خواستگاری . وضعیت مالی خوبی هم دارن یعنی از ما بالاتر بودن . نویدم تو کار کابینت و کارای چوبی . تو همین گیر و دار یه خواستگار فوق العاده پولدار برای من پیدا شد . پسره ارشد مهندسی کامپیوتر بود باباش و بابابزرگش مولتی میلیاردر بودن ولی خوب خیلی آدمای سالمی نبودن . باباش رو خیلی نمیشناختم اما بابابزرگش رو میدونستم نزول خور بوده . ولی خودش خیلی اوکی بود از هر لحاظ . البته ک من عاشق شوهرم بودم و هستم ولی بابام خیلی راضی ب این خواستگار بود. و واقعا نمیدونم از کجا پیداش شد . من قیافه خیلی معمولی دارم وضع مالی خانوادم معمولی . ولی اینا خیلی خیلی پولدار و ب شدت سرشناس بودن تو شهرمون.  تازه عروس اولشون هم از یه خانواده فوق پولدار بود . ب‌هر حال بگذریم مهمم نیست 

این کاربری دیگه تو نی نی سایت فعالیت نخواهد داشت . خوبی و بدی دیدید حلالم کنید

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

بابام راضی بود اما من گفتم نه و کنکور ارشد رو بهانه کردم نمیخواستم اسم نوید بیاد وسط بابام لج کنه. اونام دیگه پیداشون نشد . نگو این وسط با بابام حرف زدن بابام اوکی داده گفته صبر کنید کنکور بده . فکر می‌کردم بابام آدم پولکی نیست ولی این پسر حسابی چشمش رو گرفته بود . حالا یا پولش یا تحصیلات یا هرچی نمیدونم 


برادر این پسر نمایشگاه ماشین داشت با نویدم خیلی دوست بودن از بچگی همکلاس بودن . یه روز وسط حرفاشون از دهن پسره میپره ک اره ما دختر فلانی رو گرفتیم برای داداشم منتظریم کنکورش رو بده مجلس بگیریم . نویدم زنگ زد بهم و خیلی عصبانی بود و هرچقدر گفتم دروغ میگه خواستگار بوده ردش کردم باور نکرد تابحال اینطوری عصبانی ندیده بودمش . بخاطر اخلاقش بود ک عاشقش بودم . گفت پسر ب اون پولداری رو کسی‌ رد نمیکنه . ب‌دوستشم خیلی مطمئن بود میدونست دروغ نمیگه از این ناراحت بود ک من اونو ب پول فروختم . کلی بحث کردیم دیگه ام بهم زنگ نزد . نزدیک کنکورم بود منم گوشیمو خاموش کردم گفتم خودش میفهمه دروغ بوده دیگه ولش کن ب درسم برسم . 

این کاربری دیگه تو نی نی سایت فعالیت نخواهد داشت . خوبی و بدی دیدید حلالم کنید

خب

عضو خاموشِ چند ساله ی نی نی سایت...❤️برای سلامتی پسرم یه صلوات مهمونم میکنید؟🙏🌹پسرم دنیام ۲۱تیر پاگذاشت به دنیا😍از اولش عجله داشت زود بیاد آخرم ۸ ماهه دنیا اومد😂♥همیشه میگفتم کی باشه به خط سبز روی کارت واکسنت برسی پسرم.توی دشک کوچولوت گم میشدی😅الان اومدی روی خط نارنجی دورت بگردم تپلی من🧿🪬 امروز ۱۴۰۳/۱/۱۸ برای اولین بار پسرمو میبریم آرایشگاه که خوجل بشه چیزی نمونده ۹ ماهش بشه😍💞امروز۳/۲/۳ آرسام برای اولین بار دست گرفت به مبل و بلندشد.بهت افتخارمیکنم جان من🥰❤️۱۴۰۳/۴/۲۱ پسر تپلی من یکساله شد😍 تیکر تولدبرای ۲ سالگیش رو گذشتم🥹وای خدا بالاخر دوتا دندون خوشگل در اورد😍😂۰۳/۵/    امروز ۱۹ مهر هست‌‌‌‌.پسرم دنیام دوتا دندون دیگه هم بالا در اورد💖.دلش میخواد راه بره ولی هنوز نمیتونه.قراره دو هفته دیگه بریم پیش پدربزرگش انشالله تا اون موقع راه میفته❤️🌿 امروز ۸ آبان پسرم راه میره.همش میخندم و بهش میگم مثل پنگوئن شدی مامان😂دقیقا مثل پنگوئن راه میره‌.خیلی زجر کشیدم بابت شیر و غذاخوردنش‌.آخرم کارمون کشیده شد به دکتر بلع. ولی الان خوبه😘❤️خدایاشکرت. امروز ۱ دی هست.پسرم ۳ تا دندون دیگه درآورده و خیلی بامزه تر شده😂بهش میگم بگو ماما میگه نه نه.میگم بگو بابا میگه نه نه.نمیدونم نه رو کی یادش داده؟😐🚶عوضش هر موقع خرابکاری میکنه میگه ماما😫امروز ۱۰/۲۳.پسرم واکسن ۱۸ ماهگیش رو زد.خیلی گریه کرد ولی خداروشکر پادرد نداره و راه میره.باورم نمیشه ۱ سال و نیم گذشته از اون روزای سخت...روزایی که بیمارستان بستری بودم و نمیدونستم چی قراره بشه بچه ام زنده میمونه یا نه.الهی هزارخداروشکر پادرد نداره و راه میره.باورم نمیشه ۱ سال و نیم گذشته از اون روزای سخت...روزایی که بیمارستان بستری بودم و نمیدونستم چی قراره بشه بچه ام زنده میمونه یا نه.الهی هزار مرتبه شکرت پسرم حالش خوبه.شب آخری که زایشگاه بودم ساعت ۱ شب پیتزا خوردم چون خیلییی دوست دارم😂بچه تکون نخورد و ساعت ۵ صبح سزارین اورژانسی شدم.الان پسرم عاشققق پیتزاهست🙂😂هروقت من ناراحت باشم میاد نگاهم میکنه و میخنده تا من بخندم.همش سعی میکنه ناراحتم نکنه.دیشب گوشواره تو گوشمو کشید خیلی درد اومد بلند گفتم پسر بد.هی میومد منت کشی که اخم نکنم😂😂خدایا من ازت ممنونم که منو لایق دونستی🩵🙏

یکی منو لایک کنه

عضو خاموشِ چند ساله ی نی نی سایت...❤️برای سلامتی پسرم یه صلوات مهمونم میکنید؟🙏🌹پسرم دنیام ۲۱تیر پاگذاشت به دنیا😍از اولش عجله داشت زود بیاد آخرم ۸ ماهه دنیا اومد😂♥همیشه میگفتم کی باشه به خط سبز روی کارت واکسنت برسی پسرم.توی دشک کوچولوت گم میشدی😅الان اومدی روی خط نارنجی دورت بگردم تپلی من🧿🪬 امروز ۱۴۰۳/۱/۱۸ برای اولین بار پسرمو میبریم آرایشگاه که خوجل بشه چیزی نمونده ۹ ماهش بشه😍💞امروز۳/۲/۳ آرسام برای اولین بار دست گرفت به مبل و بلندشد.بهت افتخارمیکنم جان من🥰❤️۱۴۰۳/۴/۲۱ پسر تپلی من یکساله شد😍 تیکر تولدبرای ۲ سالگیش رو گذشتم🥹وای خدا بالاخر دوتا دندون خوشگل در اورد😍😂۰۳/۵/    امروز ۱۹ مهر هست‌‌‌‌.پسرم دنیام دوتا دندون دیگه هم بالا در اورد💖.دلش میخواد راه بره ولی هنوز نمیتونه.قراره دو هفته دیگه بریم پیش پدربزرگش انشالله تا اون موقع راه میفته❤️🌿 امروز ۸ آبان پسرم راه میره.همش میخندم و بهش میگم مثل پنگوئن شدی مامان😂دقیقا مثل پنگوئن راه میره‌.خیلی زجر کشیدم بابت شیر و غذاخوردنش‌.آخرم کارمون کشیده شد به دکتر بلع. ولی الان خوبه😘❤️خدایاشکرت. امروز ۱ دی هست.پسرم ۳ تا دندون دیگه درآورده و خیلی بامزه تر شده😂بهش میگم بگو ماما میگه نه نه.میگم بگو بابا میگه نه نه.نمیدونم نه رو کی یادش داده؟😐🚶عوضش هر موقع خرابکاری میکنه میگه ماما😫امروز ۱۰/۲۳.پسرم واکسن ۱۸ ماهگیش رو زد.خیلی گریه کرد ولی خداروشکر پادرد نداره و راه میره.باورم نمیشه ۱ سال و نیم گذشته از اون روزای سخت...روزایی که بیمارستان بستری بودم و نمیدونستم چی قراره بشه بچه ام زنده میمونه یا نه.الهی هزارخداروشکر پادرد نداره و راه میره.باورم نمیشه ۱ سال و نیم گذشته از اون روزای سخت...روزایی که بیمارستان بستری بودم و نمیدونستم چی قراره بشه بچه ام زنده میمونه یا نه.الهی هزار مرتبه شکرت پسرم حالش خوبه.شب آخری که زایشگاه بودم ساعت ۱ شب پیتزا خوردم چون خیلییی دوست دارم😂بچه تکون نخورد و ساعت ۵ صبح سزارین اورژانسی شدم.الان پسرم عاشققق پیتزاهست🙂😂هروقت من ناراحت باشم میاد نگاهم میکنه و میخنده تا من بخندم.همش سعی میکنه ناراحتم نکنه.دیشب گوشواره تو گوشمو کشید خیلی درد اومد بلند گفتم پسر بد.هی میومد منت کشی که اخم نکنم😂😂خدایا من ازت ممنونم که منو لایق دونستی🩵🙏

نویدم یه پسرخاله داره ک خیلی همو دوست دارن از برادر بهم نزدیک ترن . من کنکور دادم و میخواستم به مدت فقط استراحت کنم خیلی ذهنم خسته بود . گوشیمو روشن کردم . دیدم این پسرخاله بهم پیام داده تو لیاقت نداشتی و عقده پول داشتی و کلی از این حرفا . زنگ زدم نوید جواب نداد . قلبم داشت می‌ترکید من فقط یه هفته گوشیم رو خاموش کرده بودم اینا تو خیال خودشون برام عروسی هم گرفته بودن . رفتم خونه نوید باباش خونه بود گفتم دوباره بیایید خواستگاری این‌دفعه ب بابام میگم اگه مخالفت کنه فرار میکنم . من اون پسره رو جوابش کردم چرا رفتن شایعه ساختن ک من بله دادم بهشون . من نوید رو دوست دارم . باباش اولش خیلی ناراحت بود  . بعد یکی دو ساعت نوید زنگ زد گفت می‌آییم خواستگاری این دفعه نشه پشت گوشت رو دیدی منو دیدی . پول برای مجلس گرفتن هم ندارم هرچی داشتم خرج خونه کردم توقع دیگه نداشته باش

این کاربری دیگه تو نی نی سایت فعالیت نخواهد داشت . خوبی و بدی دیدید حلالم کنید

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز