۴ سال کوچکیتر و ۱۶ سالشه
چند ساله ترک تحصیل کرده
هعی از این شغل به اون شغل
خیلی رفیق بازههه
همیشه هم چوب رفیق رو خورده ولی آدم نمیشه سر عقل نمیاد
مثلا شکم رفیق سیر میکنه به حساب بابام موتور و ماشین رفیقاشو درست میکنه و کلی خرج رو دوش خانوادس
همش در حال پاس کردن چک های این آقان
اصن عذاب وجدان نمیگیره از این کاراش
به خاطر همین من همش باید کوتاه بیام
دو هفته اس نتونستن دارو هامو بگیرن
یک ماهه مرحله دوم عصب کشی دندونم مونده پول ندارن
میخوام برم دانشگاه پول ندارن
رفتم سرکار بابا و داداشم اذیت کردن
بخدا دیگه نمی دونم چیکار کنم
از بی پولی کلافم و مهارتی هم ندارم