2777
2789

باباجون مادرجونم دارن میان 

من مرغ درست کردم آبش خشک شد اونا آب دار دوست دارن سر درد شدم انقدر گریه کردم

من جنبه ندارم بخدا 

ازدواج کنمم یعنی اینجوری باید بشه💔

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

توو یه ظرف جدا یه پیاز تفت بده. زرد چوبه بزن. یه کم فلفل سیاه و یه کم رب و یه مقدار آب جوش بریز بزار یه خرده بجوشه بعد یه کم غلیظ شد قاطی مرغت کن بزار با اونم یه کوچولو بجوشه

آدما ازت میپرسن شغلت چیه تا به اندازه درآمدی که داری بهت احترام بذارن...

توو یه ظرف جدا یه پیاز تفت بده. زرد چوبه بزن. یه کم فلفل سیاه و یه کم رب و یه مقدار آب جوش بریز بزار ...

ممنون عزیزم دفعه بعد این کارو میکنم حتما

الان دوباره مرغ گذاشتم

نیاز نبود دوباره بزاری دختر همونو یه سس درست میکردی، رو خودت کار کن جنبه ندارمو، گریه میکنمو، سردرد میشم همش توجیه و بهانه است باید روی خودت کار کنی شرایط رو مدیریت کنی، خیلیا خراب میشه غذاشون مدیریت میکنن درست میشه نیاز نیست قبلی رو بندازی بیرون جدید درست کنی

❌️ لطفاً لایک نکنید ❌️
نیاز نبود دوباره بزاری دختر همونو یه سس درست میکردی، رو خودت کار کن جنبه ندارمو، گریه میکنمو، سردرد ...

من واسه غذا اینجوری میشم فقط دوست دارم کاری ک میکنم بدون نقص باشه 🥲

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792